دیدی که بهار بی تو سرد است
پاییز تر از خزان زرد است:1. (21):
Printable View
دیدی که بهار بی تو سرد است
پاییز تر از خزان زرد است:1. (21):
دیدی که بهار بی تو سرد است
پاییز تر از خزان زرد است
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
دلبر نه بکام دل سفر کرد و برفت
مارا لب خشک و دیده تر کرد و برفت
دیدار عزیز را بیک عزم سفر
از دیده و جان عزیز تر کرد و برفت
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر اید
دلم گرفت از این همه دیوار
که مرا از تو دور می کند
دلم گرفت از این همه کوچه
که بن بست است:1. (21):
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط
طره شاهد دینی همه بند است و فریب
عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع
عالم ذوق و هنر عاشق او باشد و او
عاشقان مژده که خود عاشق ذوق و هنر است
تو با خدای خود داند از کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند