من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
Printable View
من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
درد پنهان به تو گويم كه خداوند كريمي
يا نگويم كه تو خود واقف اسرار ضميري
يا مبسما يحاکي درجا من اللالي
يا رب چه درخور آمد گردش خط هلالي
سلام الله ما کر الليالي
و جاوبت المثاني و المثالي
يا مبسما يحاکي درجا من اللالي
يا رب چه درخور آمد گردش خط هلالي
سلام الله ما کر الليالي
و جاوبت المثاني و المثالي
يار آن بود كه مال و تن و جان فدا كند
تا در سبيل دوست به پايان برد وفا
از عشق مینویسم؛عشقی بدون تردید
یادت همیشه اینجاست در قلب بی فروغم
در وادی سیاهی چشم تو نور امید
دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم
كه كيمياي سعادت رفيق بود رفيق
قلب من تقدیم چشمان تو شد
عشق یعنی تا ابد آبی شدن
عشق یعنی لحظه ای بارانی و
لحظه ای زیبا و مهتابی شدن
نبايد مثل يه سايه زير پاها زنده باشيم
مثل چتر خورشيد بايد روي برج دنيا باشيم
مدهوشم و دل خواهد باشد به فدای تو
یک عالم و یک باقی،من عاشق روی تو