مـــــردی نبود فتاده ای پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی
:1. (38):
Printable View
مـــــردی نبود فتاده ای پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی
:1. (38):
یا رب آن شاه وش ماهرخ زهره جبین
در یکتای که و گـوهـر یـکـدانه کیست!
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
ببخشید قدیمی بود! الان مخم کار نمیکنه :1. (38):
هرگز نمی شود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمی کنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمی کنم
کاربر فعال انجمن سخت افزار P30 == >> تاپیک مشاعره PC برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید !برای عضویت اینجا کلیک کنید ]
کسی نفهمه ! عرض سلام و خسته نباشید داشتیم.... برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید !برای عضویت اینجا کلیک کنید ]
=======================
من مگر سلسه از زلف تو مهپاره کنم
تا به درد دل دیوانه ی خود چاره کنم
:1. (38):
مـا در دل نـگــشــایـیـم به روی هــمـه کـس
این دل توست که در وی، همه کس میگنجد!
دز خلوت خود راه مده همچو منی را
که افسرده دل، افسرده کند انجمنی را
:1. (38):
ای دل چو زمانه می کند غمناکت
ناگه برود زتن روان پاکت
*******
برسبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زان پیش که سبزه بردمد بر خاکت
تو را ای بالا بلا دلبر! بگو منزل کجا داری ؟
خدا را سر به بالین که بالا بلا داری؟
:):) :1. (38):
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور