تا ز میخانه و می، نام و نشان خواهد بود
سـر مـا خـاک ره پـیـر مـغـان خـواهد بود
Printable View
تا ز میخانه و می، نام و نشان خواهد بود
سـر مـا خـاک ره پـیـر مـغـان خـواهد بود
در این زمانه بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
برای این همه نا باور خیال پرست
محمد علی بهمنی
تو آنی کزان یک مگس رنجه ای
که امروز سالار و سر پنجه ای
یادمان باشد اگر خاطرمان تنهاماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
:1. (38):
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پمداشتیم
ما ز فلک برتریم وز ملک افزونتــــریم
زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
:1. (38):
تو مرا سوزی و من سوزم از این غم که مباد
بـاد بـیـرون بَـرَد از کـوی تـو خــاکـسـتـر مـن
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
:11():
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
:11():
یکی دردو یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد