ناله های زار من شاید که گر کس نشنود
لابه های زار من یکشب شنودی کاشکی
Printable View
ناله های زار من شاید که گر کس نشنود
لابه های زار من یکشب شنودی کاشکی
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
دستان کوچکت که جنون مرا نوشت
این واژه های غرق به خون مرا نوشت
تــنـی آلــوده درد و دلـی لـبـریـز غــم دارم
ز اسباب پریشانی تو را ای عشق کم دارم
نقل قول:
میم رو داشته باش :
مـرا در مـوج حـسـرتـها رهـا کرد ▲ عـجـب يـار وفـاداری اسـت دنـيـا
امضا بالایی رو عشقه !
آنکه دائـم هـوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تـماشا میکرد
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مور میگردی
:1. (38):
یــاد یـاران قـدیـمـم نـرود از دل تـنـگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چـون بـشـد دلـبـر و بـا یـار وفـادار چـه کـرد