سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمند روزگار بد سرشت
روز نهفته چون ستارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت .....
Printable View
سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمند روزگار بد سرشت
روز نهفته چون ستارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت .....
تمومه دیروز :1. (38): حتی پریروز
همه ی پسندازمو با پول کار هرروز
رفتم مغازه یه جین خریدم
واسه ی قرارمون هزار نقشه کشیدم :lol:
اینم واسه تنوع -میم- بده
نقل قول:
میازار موری که دانه کش است *** که جان دارد و جان شیرین خوش است
فردوسی
:merci:
تنها بودن یه کابوس شومه ....
عزیزم کار دل نباشی تمومه ...
آلبوم سنتوری چاوشی :1. (38):
هرگز نخواستم که تورو ، با کسی قسمت بکنم
بگم فقط مال منی ! به تو جسارت بکنم
من با زخـــم عمیقـــــــم، رفیــــــقم
مرهم بذار با حرفات رو زخم عمیقم
آلبوم سنتوری چاوشی:1. (38):
من از این دنیا چی میخوام ؟ دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد ، برسم به فصل آغاز ...
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
:1. (38):
در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای
یکی درد و یکی درمون پسنده
یکی وصل و یکی هجرون پسنده
من از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانون پسنده
:1. (38):