اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
Printable View
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی...
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی...
:11():
يا رب چه غمزه کرد صراحي که خون خم
با نعرههاي قلقلش اندر گلو ببست
تا در همه جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای این جهان آبادی نیست
مهراد عزیز فكر كنم این بیت اینطور صحیح تر است...
تا در همه ی جهان یکی زندان هست ...
در هیچ کجای عالم آزادی نیست ...
:11():
تا چشم بر ندوزی از هر چه در جهان است
در چشم دل نیاید، چیزی که مغز جان است
در عشق درد خود را هرگز کران نبینی
زیرا که عشق جانان، دریای بی کران است
:11():
نمیدونم والا ! داریوش خونده این رو ... من هم اینجوری یادم مونده ...! ( احتمال زیاد من اشتباه کرده ام)نقل قول:
ترسم که صرفهاي نبرد روز بازخواست
نان حلال شيخ ز آب حرام ما
اگر خوابم اگر بیدار اگر مستم اگر هوشیار
مرا یارای بودن نیست ، توی یاری کن مرا ای یار