رطل گرانم ده اي مريد خرابات
شادي شيخي که خانقاه ندارد
Printable View
رطل گرانم ده اي مريد خرابات
شادي شيخي که خانقاه ندارد
بیایید این قسمت را سازماندهی کنیم و نوبتی اش کنیم. نه هرکی و هر وقت خواست یک بیتی بگه. بیایید این قسمت را به صورت مسابقه ای کنیم.
:1. (11): :1. (35): :1. (29):
فعلا بیاید همینجوری ادامش بدیم ! :دی
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کــــــــرد
دم از ممالک خوبي چو آفتاب زدن
تو را رسد که غلامان ماه رو داري
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام...
گرم یادم کنی یا نه ما از یادت نمی کاهم...
:11():
مرا در موج حسرتها رها کرد
عجب یار وفاداری است دنیا
اینکه می بینی خموشم، در وداع دوستان...
گر زبان شرم دانی هر نگاهم ناله ایست...
:11():
تسبيح و خرقه لذت مستي نبخشدت
همت در اين عمل طلب از مي فروش کن
نمی دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم ...
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم...
:11():