مگر دیشب چراغ محفل بیگانگان بودی؟
که در چشمت نمی بینم نگاه آشنا امشب...
:11():
Printable View
مگر دیشب چراغ محفل بیگانگان بودی؟
که در چشمت نمی بینم نگاه آشنا امشب...
:11():
به رغم مدعياني که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
تا نرفتم ز در دوست نشد معلومم ...
كه سر كوي طلب اين همه حرمان دارد...
:11():
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین منست
تا خود به کجا رسد به قيامت نماز من
من روي در تو و همه کس روي در حجاز
زاهد و خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شــــــد
دست بردم که کشم تیر غمش را از دل...
تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم...
:11():
من به هر فرصت که یابم بر تو می تازم !
شادی ات را با عذاب آلوده می سازم !
من آن مرغم که صد ها بار از دام بلا جستم...
تو با یک تار مو تا خانه ی صیادم آوردی...
:11():
يکي را که معذول کردي ز جاه
چو چندي برآيد ببخش گناه