آنكه دائم هوس سوختن ما مي كرد
كاش مي آمد و امروز تماشا مي كرد
Printable View
آنكه دائم هوس سوختن ما مي كرد
كاش مي آمد و امروز تماشا مي كرد
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان بهوای کوی او خدمت تن نمی کند...
دوستت دارم و دانم كه توئي دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم ...
:11():
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمینه به گرو نستانند
در اين سراي بي كسي، كسي به در نمي زند
به دشــــــــت پر مـلال ما پرنـــــــده پر نمي زند
دین و دل بردندو قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
سمن بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند
پريرويان قرار از دل چو بســــتيزند بستانند
«حافظ»
===================
در مشاعره فقط لفظ آوايي كلمات مد نظر است نه نوشتاري!:1. (26):
دود ز شمع رقص كنان گرچه زشت// دانه بد در ره پروانه كشت// ليك ازل داد به شمع نور ونار // عاشق رويش نرود بركنار//
راهی شهر چشـــــــــــــمات دیوونه نگاتم
من عاشق اون همه دوست دارم گفتناتم
ما نگوییم بد و میل به ناحـق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم