نرگس غمزه رنش اين همه بيمار نداشت بلبل پر شكنش هيچ گرفار نداشت
Printable View
نرگس غمزه رنش اين همه بيمار نداشت بلبل پر شكنش هيچ گرفار نداشت
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تو همچو صبحدمی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم
مرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که علی زند شبانه در خانه گـــــــدا را!!
ایزد که رقیب جان خرد کرد
نام تو ردیـف نام خـود کـرد
دست در دامن مولـا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
روتو کم کن بی حیا دیگه سراغ من نیــــــــــــــا
انگشت نمای شهر شدی بیا به پیش رو سیاه
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
مـا بـه فـلـک مـی رویم عـزم تماشا کـه راست
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمــــی