مشــــــــــــــــــاعره

تمام ناتمام من با تو تمام ميشود
شاعر بي نام و نشان صاحب نام مي شود

دو چيز طيره عقل است **** دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت دم فروبيستن

لطفا شعر بگيد نه متون ادبي.

نه در من غزل مي زند موج
نه در دل هوس مي زند موج

جان من سنگدلی دل به تو دادن غلط است
چشم امید به روی تو گشادن غلط است
بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق ****** هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم

مادرم ديده بسويت نگران است هنوز
غم ناديدن تو بارگران است هنوز

آنقدر مهر و وفا بر همگان کردي تو
نام نيکت همه جا ورد زبان است هنوز
:11():

زمين به ما آموخت
ز پيش حادثه بايد كه پاي پس نكشيم
مگر كم از خاكيم
نفس كشيد زمين ما چرا نفس نكشيم؟؟

مرا دردی است اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد

وگر پنهان کنم ترسم، که مغز استخوان سوزد

تو مسیر بودنت من عاشق یه اسیر
مثل عابرهای مست مثل برده های پیر