ای کاش میدونستم که دروغن همه حرفاش
ای کاش میدونستم دل فریبن دو تا چشماش
کاشکی که دیروز پا به دامش نمیذاشتم
بذر عاشقی را توی قلبم نمیکاشتم
Printable View
ای کاش میدونستم که دروغن همه حرفاش
ای کاش میدونستم دل فریبن دو تا چشماش
کاشکی که دیروز پا به دامش نمیذاشتم
بذر عاشقی را توی قلبم نمیکاشتم
ای کاش میدونستم که دروغن همه حرفاش
ای کاش میدونستم دل فریبن دو تا چشماش
کاشکی که دیروز پا به دامش نمیذاشتم
بذر عاشقی را توی قلبم نمیکاشتم
عزیز من پشت سر هم پست نده :wink:
======================
می بهشت ننوشتم ز جام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
:1. (38):
ما درس سحر در ره ميخانه نهاديم
محصول دعا در ره جانانه نهاديم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
اين داغ كه ما بر دل ديوانه نهاديم
من و او هر دو به حجره در و می مونس ما
باز کرده در شادی و در حجره فراز
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز ديو و درد ملولم و انسانم آرزوست
تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش، تازان پس
به هر جانب که روی آری درفــــــش کــــاویـــان بینی
:1. (38):
ياری اندر کس نمیبينيم ياران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
:1. (38):
دردرم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم