به تازگی یک ایده ساده اما عجیب از سوی محققان مطرح شده که اذعان دارد هر پدیده قابل مشاهده در کل جهان را میتوان توسط یک شبکه عصبی مدل سازی کرد؛ حال با تعمیم این موضوع میتوان گفت که خود جهان نیز ممکن است یک شبکه عصبی باشد!
Vitaly Vanchurin، استاد فیزیک در دانشگاه مینهسوتا دولوث، در ماه آگوست گذشته مقالهای باورنکردنی با عنوان جهان بهعنوان یک شبکه عصبی « The World as a Neural Network» در سرور پیشچاپ arXiv منتشر کرد.
به گفته این مقاله:
ما در مورد این احتمال بحث میکنیم که کل جهان در اساسی ترین سطح خود یک شبکه عصبی است. ما دو نوع مختلف درجه آزادی دینامیکی را شناسایی میکنیم: متغیرهای «قابل آموزش» (مانند بردار سوگیری یا ماتریس وزن) و متغیرهای «پنهان» (مانند بردار حالت نورونها).
در ابتدایی ترین حالت، مطالعات ونچورین در اینجا تلاش میکند تا شکاف بین فیزیک کوانتومی و کلاسیک را توضیح دهد. ما میدانیم که فیزیک کوانتومی در توضیح آنچه در جهان در مقیاس های بسیار کوچک میگذرد، بسیار سودمند است. برای مثال، وقتی با فوتونهای منفرد سر و کار داریم، میتوانیم مکانیک کوانتومی را در مقیاسی قابل مشاهده، تکرارپذیر و قابل اندازهگیری بررسی کنیم.
اما وقتی شروع به بررسی میکنیم، مجبور میشویم از فیزیک کلاسیک برای توصیف آنچه در حال رخ دادن است استفاده کنیم، زیرا زمانی که از پدیدههای کوانتومی قابل مشاهده به مشاهدات کلاسیک گذر میکنیم، موضوع را گم میکنیم.
در جایی که نظریه پردازان همه چیز را از یک خالق الهی گرفته تا این ایده که همه ما در یک شبیه سازی کامپیوتری زندگی میکنیم، مطرح کردهاند، دو توضیح پایدار برای جهان ما بر اساس تفاسیر متمایز مکانیک کوانتومی هستند. این دو، تعابیر «جهانهای بسیار» و «متغیرهای پنهان» نامیده میشوند و همانهایی هستند که ونچورین تلاش میکند با نظریه «جهان به عنوان یک شبکه عصبی» خود تطبیق دهد.
در این رابطه ونچورین اذعان دارد:
در این مقاله ما این احتمال را مورد بحث قرار دادیم که کل جهان در بنیادیترین سطح خود یک شبکه عصبی است. این ادعایی بسیار جسورانه است. ما فقط نمیگوییم که شبکههای عصبی مصنوعی میتوانند برای تجزیه و تحلیل سیستمهای فیزیکی یا برای کشف قوانین فیزیکی مفید باشند، بلکه میگوییم که دنیای اطراف ما واقعاً اینگونه عمل میکند.
از این نظر میتوان آن را پیشنهادی برای تئوری همه چیز در نظر گرفت و به همین دلیل میتوان به راحتی آن را اثبات کرد. تنها چیزی که نیاز است یافتن یک پدیده فیزیکی است که توسط شبکههای عصبی قابل توصیف نباشد. متأسفانه (یا خوشبختانه) گفتن آن آسان تر از انجام آن است.
با این وجود اگر کار ونچورین در بررسی همتایان به پایان برسد، یا حداقل منجر به تثبیت علمی بیشتر در مورد ایده جهان به عنوان یک شبکه عصبی کاملاً کارآمد شود، آنگاه سرنخی پیدا خواهد شد که میتواند ما را در مسیری برای یک نظریه موفق در مورد تئوری همه چیز قرار دهد.
اگر همه ما گرههای یک شبکه عصبی هستیم، آنگاه هدف شبکه چیست؟ آیا جهان یک شبکه غول پیکر و بسته است یا یک لایه در یک شبکه بزرگتر؟ یا شاید ما فقط یکی از تریلیون ها جهان دیگری هستیم که به یک شبکه متصل هستند.
هنگامی که ما شبکههای عصبی خود را آموزش میدهیم، هزاران یا میلیون ها چرخه را اجرا میکنیم تا زمانی که هوش مصنوعی به درستی آموزش داده شود. در این صورت، آیا ما فقط یکی از تعداد بیشماری چرخههای آموزشی برای اهداف بزرگتر از ماشینهای جهانی هستیم؟
نظر خود را اضافه کنید.
برای ارسال نظر وارد شوید
ارسال نظر بدون عضویت در سایت