هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری
من بیچاره بی مایه تهی دست چو بید
Printable View
هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری
من بیچاره بی مایه تهی دست چو بید
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز اید
درودي چو نور دل پارسايان
بدان شمع خلوتگه پارسايي
يا رب به که شايد گفت اين نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجايي
یا رب دل پاک و جان آرامم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
هميبينم از دور گردون شگفت
ندانم که را خاک خواهد گرفت
تو آنی کزآن یک مگس رنجه اینقل قول:
که امروز سالارو سر پنجه ای
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید !برای عضویت اینجا کلیک کنید ]
دست در دست بازو به بازو میرویم پای کوبان با هیاهو میرویم.
میروم دلمردگی ها را ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
( چه حسن تصادفی!! )
مخور صائب فریب زهد از عمامه ی زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد
(من نگفتما !!! صائب گفته من فقط ديدم با م جور هست گفتم !!! )