دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما***چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما
ساقي به نور باده برافروز جام ما***مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
Printable View
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما***چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما
ساقي به نور باده برافروز جام ما***مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
همینجوری عشقی یه بیتی می گیا،مشاعره یعنی شعرت با حرف آخر بیت قبلی آغاز بشه....حرف آخر بیت قبلی ت هست.نقل قول:
تا توانی دلی به دست آور ----- دل شکستن هنر نمی باشد
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند / در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
آقا شعر من با "ر" تمام میشدا!!:party:نقل قول:
همه چی ریخت بهم!
الان با چی بگیم؟
نقل قول:
دوست من درست نگاه کن بعداً ایراد بگیر این شعر قبلیه.
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
آخر کدوم مصرعش ت داره که ما نمیبینیم.
نقل قول:
میدونم حادثه خیلی بزرگی رخ داده و جبران نشدنیه ولی باید ببخشید.
اون شعر با ر شرو.ع میشده در Copy و Past کردن اشتباه شده.
البته هیچ کس ممکن نیست اشتباه کنه.
تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است*****همواره مرا کوي خرابات مقام است
از ننگ چه گويي که مرا نام ز ننگ است****وز نام چه پرسي که مرا ننگ ز نام است
تويي آن شکرين لب ياسمين بر***منم آن آتشين دل ديدگان تر
از آن ترسم که در آغوشم آيي***گدازد آتشت بر آب شکر
رسم عاشق کشی و شيوه ی شهر آشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود
دلي کز دلبري ناشاد باشد***ز هر شادي و غم آزاد باشد
زليخا کرد بعد از رهنشيني***هواي دولت ديدار بيني