اینکه اپل طی 10 سال گذشته عملکرد بینظیری در دنیای فناوری داشته را نمیتوان به هیچ عنوان کتمان کرد. اما آیا این گذشته زیبا میتواند تضمینی بر موفقیت همیشگی این شرکت باشد؟ در ادامه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که با توجه به شکستهای اخیر اپل آیا این آیفون نیز به سرنوشت واکمن و دیگر محصولاتی که روزی در اوج بوده و بعد از ناپدید شدند بدل خواهد شد یا نه؟
وقتی تاریخ شرکت اپل را میخوانیم و فراز و نشیبهای متنوع آن را میبینیم میتوانیم یک نتیجه کلی بگیریم که این شرکت همیشه و در هر نوبتی که در حال شکست بوده دست به خلق محصولات و نوآوریهایی زده که آن را از ورطه نابودی خارج کرده و دوباره به ساحل آرامش و پیشرفت رسانده است.

لزوم موفقیت مداوم، نوآوری و دوری از غرور است که در محصولات اخیر اپل کمتر دیده شده است
این یک حقیقت است که برای موفق شد باید رشد کرد و هر عامل منفعل و مغروری، محکوم به شکست است. اپل نیز به مانند یک شخصیت حقیقی میتواند در این چارچوب قرار بگیرد. در واقع دور شدن از این تفکر که یک محصول برای موفقیت نیاز به بروزرسانی مفید دارد حقیقتی است که نباید هیچگاه در پس موفقیتهای مقطعی آن پنهانش کرد. محصول موفق در طول زمان، محصولی است که دائماً به دنبال رفع انتقادات خود و فراهم آوردن پیشنهادات سازندهای است که برای بهتر بودن به آن میشود.
در طول تاریخ فناوری محصولات بسیار زیادی وجود داشته اند که بعد از یک دوره موفق بسیار درخشان به مرور دچار افول و ضعف شده و با اصرار به اصول لجوجانه خود بعد از مدتی به شکست کامل رسیده و از صحنه روزگار محو شدند.
آقای جان استل از تحلیلگران با سابقه دنیا فناوری به تازگی در مقالهای در وال استریت ژورنال به بررسی این موضوع حول یک محصول معروف عصر ما پرداخته است؟ آیفون. گوشی که در سال 2007 آمد، انقلاب به پا کرد، خودش پرچمدار پیشرفت و نوآوری شد و حالا به نظر در سراشیبی قرار گرفته است. اما به واقع چرا اپل به این روزگار افتاده و چرا فروش آیفون در سال گذشته با این افت شدید روبرو شده است؟
نرمافزار در اوج نوآوری و سختافزار در قعر
اپل در سال گذشته توانست برای اولین بار به اولین شرکت تریلیون دلاری دنیا تبدیل شود و دلیل اصلی این فروش خوب نیز بخشهای نرمافزاری با App Store و آیفون بودند. در واقع از سال 2007 به بعد همواره یکی از دلایل قرار گرفتن اپل در رتبههای بالای دنیای فناوری آیفون بوده است.
در واقع به نظر استل، اپل در حال طی مراحلی برای آیفون است که پالم پایلوت آن را طی کرده بود. عدم توجه به نیاز کاربران مبنی بر عرضه مدلهای جدید یکی از اصلیترین دلایلی است که اپل طی دو سال اخیر به آن کمتر توجه کرده است.

جدای از بحث تبلیغاتی، شرکتهایی مانند سامسونگ و هواوی در حال حاضر در همه زمینههای به نحوی عمل میکنند که دائماً شاهد عرضه تکنولوژیهای کاربردی و جدید روی محصولاتشان هستیم ولی در نقطه مقابل آیفون سالهاست این نوآوریها را به خود ندیده و شاید نسل اول آیفون در مقایسه با آخرین آیفونها تنها میتوانند از لغتهایی مانند «سریعتر، بهتر، قدرتمندتر و بزرگتر» استفاده کنند. در واقع فقدان اصلی اپل نوآوری است و شاید بعد از عرضه آیفون 6 تحول خاصی روی این دستگاه صورت نگرفته و مواردی مانند استفاده از ناچ و دوربین چندگانه نیز به اجبار بازار به محصولات این شرکت آورده شدهاند.
تبلیغات خوب است ولی همه چیز نیست
درست است که اپل توانسته طی این سالها همواره آیفون را در ردههای بالای خواستنیترین محصولات نگهدارد ولی شاید دلیل آن بیشتر جو روانی و تبلیغات بوده باشد تا جنبه خلاقانه و کاربردی محصول. البته نباید از این حقیقت گذشت که عملکرد این شرکت در حوزه نرمافزار بسیار عالیست و جدای از ظاهر تکراری آیفونهای اپل، در داخل با نرمافزاری روبرو هستیم که همواره بهترین بوده و هنوز هم هست.
در نقطه مقابل باز میتوانیم دو شرکت سامسونگ و هواوی را مثال بزنیم. هواوی از یک شرکت مخابراتی صرف در اوایل دهه جاری میلادی به شرکتی تبدیل شده که هرگاه محصولی معرفی میکند طولانیترین مراسم رونمایی برای آن نیاز است تا به ذکر همه ویژگیهای جدید دستگاه پرداخته شود. هوش مصنوعی، نوآوری در بخش دوربین، اضافه کردن امکانات جانبی، طراحی ظاهری بسیار متنوع و خلاقانه، همگی از مواردی هستند که چند سالی است محصولات این شرکت به خود میبینند.
نوآوریهای سامسونگ و هواوی طی سالیان اخیر به مراتب بیشتر و جذابتر از آیفون بوده است
در کنار هواوی سامسونگ نیز همیشه مجموعهای از بهبودها بوده است. تا پیش از سال 2016 همیشه این انتقاد به سامسونگ وجود داشت که طراحیهای تکراری دارد و اگر یک گوشی سری J و یک گوشی سری S آن را کنار هم بگذاریم پی بردن به تفاوتهای ظاهری آنها کاری سخت است. اما این شرکت به انتقادهای کاربران توجه کرده و انقلابی در طراحی خود به وجود آورد و گلکسی اس 8 را با نمایشگری Infinity معرفی نمود. بعد از آن این شرکت دوباره سعی در بروزرسانی محصول خود داشت و نوآوری را با کنار زدن ناچ پیاده خواهد کرد که میتوانیم تا کمتر از دو ماه دیگر آن را در گلکسی اس 10 ببینیم.

به هر حال مشکل اصلی همانطور که شاید بسیاری از شما دوستان نیز تا به امروز به آن رسیده باشید بحث نوآوری و خلاقیت در آیفون است و نباید به طرحهای ساده ولی با تبلیغات زیاد اکتفا شود. در واقع دنیای این روزهای تکنولوژی دو قطبی سامسونگ و اپل نیست و شرکتهای چینی نیز وارد گود شده و در حال تغییر قواعد بازی هستند.
یکی دیگر از مواردی که اپل باید در محصولات بعدی سری آیفون توجه ویژهای به آن کند بحث قیمت است. در واقع آیفون و به صورت کلی محصولات اخیر اپل با قیمتهای بسیار بالا و با حاشیه سود بیش از 65 درصد عرضه میشوند. اگرچه شرکتهایی مانند سامسونگ نیز این حاشیه سود را برای محصولات رده بالای خود دارند ولی سامسونگ عامل موفقیت دیگری هم دارد و آن هم عرضه گوشیها و محصولات دیگر در سایر ردههای قیمتی است. اپل شرکتی دو یا سه محصولی در حوزه موبایل است و به همین خاطر باید محصولات خود را به نحوی قیمتگذاری کند که افراد بیشتری قادر به خرید آنها باشند تا بتوان به آمار فروش بهتری دست یافت.
در نقطه مقابل اپل با عرضه آیفون XR تلاش کرد تا به گروه بیشتری از کاربران خود روی خوش نشان دهد و به نظر فروش این محصول نیز در حد مناسبی بود ولی باز هم قیمتی که برای محصول انتخاب شد آنقدری نبود که بتواند به فروش چشمگیر دست پیدا کند. درست است که از دید سختافزاری آیفون XR از سختافزاری مشابه نسخههای رده بالاتر مانند آیفون XSو XS Max برخوردار است ولی این دستگاه با شعار آیفون ارزانتر به بازار آمده و باید قیمت مناسبتری برای آن انتخاب میشد. در واقع قیمت 750 دلاری آیفون XR در بسیاری مواقع در حدود 80 تا 100 درصد بیشتر از محصولات پرچمدار دیگر شرکتهای چینی رقیب است و مسلماً در کشورهای با مردمی که تمایل کمتری به اختصاصی هزینههای بالا برای خرید گوشی هوشمند دارند (مانند هند) یک گوشی شیائومی می 8 با قیمت 400 دلار بسیار راحتتر از یک گوشی آیفون XR با قیمت 750 دلار به فروش خواهد رفت و شاید به همین دلیل باشد که شرکتی مانند شیائومی توانسته بیشترین آمار فروش گوشی در هند را از آن خود کند.
چین، رویایی که در حال تبدیل شدن به کابوس است؛ شاید در همه موارد نیز اپل مقصر نباشد
البته عامل دیگری هم در این میان وجود دارد که شاید تنها موردی باشد که اپل توانایی اعمال تغییرات زیادی روی آن نداشته باشد و آن هم بهبود روابط تجاری امریکا با چین است. به صورت متوسط یک سوم از گوشیهای تولیدی دنیا در چین به فروش میرسند و بعد از ورود اپل به بازار چین، این شرکت توانست چندین رکورد فروش خود را جابجا کند. طی سال گذشته مشکلات بسیار زیادی به دلیل نزاع اقتصادی بین دو کشور ایجاد شده و شرکتهای اپل و هواوی بزرگترین قربانیان آن بودهاند. با این حال شاید بهبود روابط (که البته در سال 2019 امید زیادی به آن نیست) میتواند به بهبود این شرایط کمک شایانی کند.
شکایات اخیر شرکت کوالکام از اپل نیز در این اوضاع و احوال باعث شده تا این شرکت شرایط را بر خود سختتر ببینید. ممنوع شدن فروش آیفون 8 در آلمان نیز از پیامدهای این شکایات است و در چین نیز این شرکت دست به دامن بروزرسانیهای نرمافزاری شد تا بتواند از حجم موارد مورد شکایت پتنتی کوالکام از خود بکاهد. به هر حال در برخی موارد باید بحثهای حقوقی را نیز در نظر گرفت؛ بحثهایی که شاید به طور مستقیم به مهندسین شرکت مرتبط نباشد ولی باز هم میتوان ریشههای آن را در عدم نوآوری بنیادین و مفید دنبال کرد.
البته با توجه به حرکات اخیر اپل در نمایشگاه CES به صورت غیر مستقیم و عقد قراردادهای متنوع برای سرگرمی و چند رسانهای، این شرکت در تلاش است تا در بسیاری از بخشهایی که طی 5 سال اخیر توجه کمتری به آنها شده بود خود را احیا کند. برای مثال میتوانیم به قابلیت تجمیع و استفاده از AirPlay در حوزه چندرسانهای با شرکتهای سازنده تلویزیون اشاره کنیم که مسلماً میتواند به بهبود شرایط اپل در این حوزه مهجور مانده از سالیان قبل کمک شایانی کند. همچنین همکاری این شرکت با کمپانی VLC نیز میتواند قابلیت به اشتراک گذاری محتوا با ویندوز را ممکن سازد که این مورد هم میتواند فی نفسه حرکتی بسیار مثبت و رو به جلو باشد و چقدر خوب است که این حرکات مثبت در حوزه نوآوری محصولاتی مانند آیفون و آیپد نیز صورت گیرند تا آنها را از شکستهای احتمالی طی سالیان آینده دور کند.
اما نظر شما دوستان در این مورد چیست؟ آیا شانسی برای موفقیت دوباره اپل و بازگشت دوباره آیفون به رقابت سخت و حساس بین شرکتهای سازنده گوشی هوشمند میتوان قائل شد؟
نظر خود را اضافه کنید.
برای ارسال نظر وارد شوید
ارسال نظر بدون عضویت در سایت