بهتر است در ابتدا یک تعریف درست از استراتژی به شما ارائه بدهیم؛ کلمهی استراتژی، برای تعداد زیادی از مدیران، برنامه ریزیِ استراتژیک را تداعی میکند. به این صورت که یک سری جلسات رسمی، با حضور مدیران ارشد برگزار شده و در آن تعداد انبوهی از نمودارها بررسی میشود.
در نهایت هم یک صورت جلسه از دل آن بیرون میآید. اما همهی مسئله، فقط همین نیست؛ در تعریف استراتژی، ما باید به بحثِ تفکرِ استراتژیک توجه داشته باشیم. حال شاید برای شما سوال پیش آمده باشد که تفکر استراتژیک چیست و چه کاربردی دارد؟
استراتژی یک برنامه عملیاتی است که برای دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده است. تفکر استراتژیک مدلی از فکر کردن است که دغدغهی آن مسائل، موضوعات، اهداف و شاخصهای کلیدی است.
با تعریفی که از تفکر استراتژیک داشتیم به این نتیجه میرسیم، هر فردی که دارای این مدل از تفکر است به خوبی میداند از بین دهها کاری که امروز برای انجام دادن دارد، فقط سه یا چهار کار هستند که سرنوشتش را عوض خواهند کرد و باید به آنها توجه بیشتری داشته باشد. جدای از این به خوبی میداند از بین فرصتهایی که در پیش روی خود میبیند، انتخاب محدودی دارد و فقط میتواند یک یا چند مورد را انتخاب کرده و به آنها بپردازد. بهتر است بعد از آشنا شدن با این مبحث به دنبال یک راهکار باشیم و امروز متوجه خواهید شد بهتر است چه استراتژیای را برای کسبو کار خود در نظر بگیرید و طبق آن فعالیتهای سازمانتان را به پیش ببرید.
یکی از تصوراتِ رایجِ اشتباه پیرامون استراتژی کسب و کار این است که این دسته از استراتژی ها مختص کسب وکارهای بزرگ هستند. اما در واقع هر سازمان و هر کسب وکاری اعم از بزرگ و کوچک می توانند از این نوع ترفند نهایت سود و بهرهوری را داشته باشند. برنامهریزی استراتژیک یعنی در نظر گرفتن جایگاه سازمانتان طی سه تا پنج سال آتی. این استراتژی ها هستند که تعیین میکنند برای رسیدن به هدف نهایی خود بایستی چکار کنید.
به کمک استراتژی تلاش میکنیم تا موقعیت بهتری را نسبت به رقبا به دست بیاوریم. واضح است که هیچگاه نمیتوانیم تردید و ریسک را از فرآیند تدوین استراتژی جدا کنیم، چرا که پای آینده در میان است؛ بنابراین، همیشه گزینههای مختلفی وجود خواهد داشت که باید از میان آنها مجموعهای از اقدامات را انتخاب کنیم. در واقع، استراتژی بیش از آنکه یک برنامه قطعی و ثابت باشد، مجموعهای از «گزینهها یا انتخابهای استراتژیک» است.
چرا کسب و کار ما به استراتژی نیازمند است؟
پیش تر گفتیم که استراتژی یک برنامه عملیاتی است که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی شده است و اساساً از طریق آن به دنبال کسب امتیاز در مقابل رقبا هستیم. لذا تحلیل کسب و کار نسبت به رقبا دو رکن مهم از تعریف استراتژی در کسبوکار را تشکیل میدهند. بنابراین با تدوین استراتژی در انتخاب اقدامات لازم برای ارائه یک محصول یا سرویس به شکل متفاوتی عمل میکنیم. اساساً همانقدر که انتخاب کارهایی که باید انجام بدهید در تنظیم استراتژی مهم است، به همان اندازه انتخاب آنچه که نباید انجام بدهید نیز اهمیت دارد. نکتهی مهم دیگر در مبحث استراتژی، نحوه ترکیب اقدامات مختلف است. با ترکیب مناسب اقدامات مختلف، تقلید از فعالیتهای ارزشآفرین شما برای رقبا دشوارتر میشود.
استراتژی کسب و کار منجر به تعامل بیشتر با کارمندان سازمان خواهد شد. وقتی کارمندان در جریان و روند کارهای سازمان قرار گیرند، شما را در رسیدن به اهدافتان یاری خواهند کرد. کارآفرینان می توانند از کارمندان درخواست کنند تا درباره نقاط ضعف و قدرت شرکت، نظر دهند. گذشته از همهی اینها، کارمندانِ شرکت به خوبی از چگونگی و چرایی کارها آگاه میشوند. یک بیزینس کوچ به شما کمک می کند که استراتژی خوبی داشته باشید.
اگر برای کسبوکار خود استراتژی داشته باشید بهوضوح میدانید که هماکنون در کجا قرار دارید، به کجا میروید و برای رسیدن به مقصد باید چه اقداماتی را انجام بدهید. این استراتژی با الزامی که برای تحقق دارد به کسبوکار شما وضوح، تمرکز و جهت میدهد. در این حالت بهجای آنکه کسبوکارتان بدون هیچ مقصد و مقصودی حرکت کند، تلاش میکنید تا استراتژیهای تدوین شده را به منصه ظهور برسانید. برای تدوین استراتژیهایی که همه با آنها موافق هستند باید بحث و بررسیهای متعددی در رابطه با وضعیت فعلی، وضعیتی که میخواهید ایجاد شود و نحوه ایجاد وضعیت مطلوب انجام بگیرد. از این طریق علاوه بر اینکه همه افکار و اقدامات در یک راستا قرار میگیرند و شانس موفقیت افزایش پیدا میکند، فضای پویاتری در محیط کسبوکار به وجود میآید.
چه استراتژی هایی برای کسب و کار موثر هستند؟
استراتژیهای موثر در کسب و کار معمولا به آن دسته از استراتژی هایی گفته می شوند که بتوانند کسب و کار کارآفرینان را به شکلی کارآمد توسعه دهند. شما با تفکر و عمل استراتژیک میتوانید سطح رضایت و سودآوری خود را از کسب و کارتان افزایش دهید. سطح کلی کیفیت و نفوذ در بازار افزایش پیدا میکند و بیشتر از همه احساس میکنید که کنترل سرنوشت شخصی و کاری خود را در دست دارید. اغلب کسب و کارها اهداف و برنامههایی در خصوص چگونگیِ رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود در نظر گرفتهاند. با این وجود، بیش از نیمی از آنها هیچ استراتژیِ موثری برای رسیدن به این اهداف شناسایی نکردهاند. برخی از صاحبان کسب و کار مدعی شدهاند استراتژی هایی که برای کسب و کار خود برگزیدهاند، تقریبا ناقص و بی اثر هستند. اما چطور به یک استراتژی موثر برسیم؟
موثرترین استراتژی کسب و کار، نوعی از استراتژی است که به دنبال تغییر و بهینه سازی روش های موجود و رسیدن به مشتریان بیشتر باشد. شناسایی نیازهای نسل جدید مشتریان، کمک می کند تا استراتژی شما نتایج مطلوبتری را در بر داشته باشد. آقای لافلی (Alan George Lafley)، مدیر سابق شرکت P&G، معتقد است که دو اصل اساسی و ماندگار پیرامون استراتژی های موثر کسب و کار وجود دارد:
- اینکه بدانید چه موقعیتی را در بازار با توجه به نیازهای مشتریان برای خود برگزینید.
 - استراتژی موثر بایستی کاری کند که کمپانی شما بسیار برجسته تر از سایر کمپانی ها ظاهر گردد.
 
آقای لافلی توضیح میدهد که پنج انتخاب صحیح و ایدهآل را می توانید در ارتباط با استراتژی های به کار رفته در کسب موفقیت یا شکست به کار بگیرید. در اولین انتخابی که لافلی در برابر شما قرار میدهد آمده است که افراد را متقاعد کنید تا از محصولات و خدمات شما استقبال کنند. فروش محصول بیشتر به افراد بیشتر، یک انتخاب نیست بلکه این هنر شماست که افراد را تحریک کنید تا محصولات شما را خریداری نمایند.
بهبود و ارتقای فروش محصولتان منجر به بهبود نرخ موفقیت شما خواهد شد. چنانچه بتوانید نیازهای مصرف کنندگان را درک نموده و برنامه های خود را با توجه به برطرف کردن نیازها اصلاح کنید، شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت. ارتقای برندهای مطرح و پیشرو، به اندازه ای که با راه اندازی یک برند جدید می توان مشتریان بیشتری جذب نمود، مثمر ثمر نیست. این مساله به وضوح نشان می دهد که هدف شما از اتخاذ یک استراتژی موثر در کسب و کار، افزایش شانس فروش محصولاتتان میباشد.
برای اینکه مطمئن شویم انتخاب ها و استراتژی های به کار رفته، همگی موثر هستند، بایستی برنامه های خود را متناسب با نیازهای مشتریانتان تنظیم کنید. فرقی نمی کند مشتریانتان از یک گروه سالخورده، جوان یا میانسال باشند؛ در هر صورت در هر لحظه می توان با در نظر گیری سطح فکری و نیازهای مشتریان، تکنولوژی ها و برنامه های استراتژیکی را تغییر داد.
استراتژی کسب و کار شما باید به شکلی باشد که وقتی از خودتان بپرسید که چه قدر محصول می فروشید، جواب تان این باشد “هر چقدر که بتوانید.” پس برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان سریع حرکت کنید.
این را بدانید که همیشه رقبای شما مراقب هستند که با سرعت هرچه بیشتر به حوزه شما نفوذ کنند. هنگامی که با محصول، خدمات و یا تکنیک های بازاریابی برتر به مزیتی در بازار رقابتی دست پیدا کردید، از آن نهایت استفاده را ببرید.
می دانید که امروزه رقبا سریع تر از هر زمان دیگری می توانند از مزیت رقابتی شما تقلید کرده یا کاری برای تضعیف آن انجام دهند. بنابراین هیچ فرصتی برای تردید وجود ندارد، شما باید با سرعت هرچه بیشتر رو به جلو حرکت کنید، و با تمام توان بیش ترین سهم بازار را از آن خود کنید. مطمئن باشید با این روش می توانید خیلی زود به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید.
تا به ابنجا با مفهوم استراتژی آشنا شدید. استراتژی به یک فعالیت عملیاتی گفته می شود که برای دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده است. تمرکز استراتژی های موثر کسب و کار بر روی افزایش تعداد مشتریان می باشد ولی کدام استراتژی ها قابلیت این کار را در خود دارند؟ در ادامه با تعدادی از استراتژی های موثر آشنا می شوید که می توانید از هر یک، در کسب و کارتان استفاده کنید.
.1 استراتژی گاو بنفش
یکی از استراتژیهای موثر، استراتژی گاو بنفش می باشد. گاو بنفش، ایدهای جالب در مورد متمایز بودن است. در دنیایی که از هر محصول میتوان نمونههای فراوانی یافت و رقابت بسیار شدید است، دیده شدن بسیار سخت شده است. ست گادین در کتاب “گاو بنفش”، متمایز بودن را به عنوان یکی از اصلیترین بایدهای بازاریابی مطرح میکند.
فروش محصولاتی که مانند گاوی با رنگ بنفش جلب توجه کنند به سرعت افزایش پیدا میکند. به بازار نگاه کنید؛ بسیاری از محصولات از نظر کیفیت در یک جایگاه قرار دارند اما فروش یک برند خاص یا یک محصول خاص بسیار بالاتر از بقیه است. در بسیاری از موارد آن محصول تبدیل به یک گاو بنفش شده است. یعنی محصولی شده است که جلب توجه میکند و همه در موردش صحبت میکنند.

 .2استراتژی اقیانوس آبی
شاید نام استراتژی اقیانوس آبی از قبل به گوش شما خورده باشد و یا دستکم مطلب کوتاهی در مورد آن خوانده باشید. هر چه هست مرور این استراتژی بد نیست و مثل همیشه میتواند برای کسب و کار شما کارساز باشد. همانطور که میدانید اقیانوسها پهنه وسیعی از آب هستند. در واقع هر مقدار قایق و کشتی در یک اقیانوس رفتو آمد کند، باز هم اقیانوس پُر نمیشود. حالا تصور کنید با وجود این اقیانوس، تعداد زیادی از قایقها و کشتیها قصد داشته باشند که در یک دریاچه کوچک رفت و آمد کنند.
به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بله درست متوجه شدید این قایقها و کشتیها مجبور هستند در یک فضای کوچک تجارت کرده و با یکدگیر رقابت کنند. بنابراین امکان جدل و درگیری بین آنها برای همیشه وجود خواهد داشت. خون و خونریزی ناشی از این درگیریها، قطعا آب دریاچه را قرمز میکند. در اینجا به دو مفهوم میرسیم به نام اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز.
اقیانوس آبی یک فضای بیکرانی است که شامل بینهایت کسبو کار، مشتری و خرید و فروش است و اقیانوس قرمز جایی است که اکثر کسب و کارهای دنیا هم اکنون در حال جنگ و جدل در آن هستند.
سلب مسئولیت: مطالب منتشرشده در بخش رپورتاژ آگهی توسط شرکتهای ثالث تهیه شده و جنبه تبلیغاتی یا بیانیه خبری دارند. این مطالب صرفاً بازنشر شده و شهرسختافزار مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد.
            
				








نظر خود را اضافه کنید.
برای ارسال نظر وارد شوید
ارسال نظر بدون عضویت در سایت