مستی نکن که نشنود او مستی/زاری نکن که نشنود او زاری
شو.تا قیامت اید زاری کن! / کی رفته را به زاری باز اری؟
(مستی:ناله. ناله کردن)
Printable View
مستی نکن که نشنود او مستی/زاری نکن که نشنود او زاری
شو.تا قیامت اید زاری کن! / کی رفته را به زاری باز اری؟
(مستی:ناله. ناله کردن)
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
:1. (28)::1. (28)::1. (28)::1. (28):
بسوزه پدر عشق...اونم از نوع یه طرفش!
تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جلنم
با خزان ات نیز خواهم ساخت خاک بی خزانم
ماییم که گه نهان و گه پیداییم
گه مومن و گه یهود و گه ترساییم
( دوستان توجه کنن : فقط یک بیت کلاسیک! شعر نو نذارید خواهشاً )
من از بحر که گویم که بگویم که بگویم / داند صلب وصل جهانم که نماند که نماند
دلم وقتی تو رو دید كارگردان قلبم گفت نور ... صدا ... حركت و من برای بدست آوردنت چه نقشها كه بازی نكردم
مست نیاز من شدی.پرده ی ناز پس زدی/از دل خودبرامدی.امدن تو شد جهان
دستم بوی گل می داد. مرا به جرم چیدن گل محكوم كردند.اما هیچ كس فكر نكرد كه شاید من یك گل كاشته باشم.
شما باید یه بیت شعر کلاسیک بگید نه شعر نو.
نم رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه می پرسی ضمیر شعر هایم کیست ؟ ان من
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری