هوش مصنوعی از گوشی هوشمندی که در دست همه ماست گرفته تا صنایع پیشرفته نظامی، در هر جایی استفاده میشود. فارغ از انبوه مزایا و نکات مثبت اما این ابزار دیگر بخشی از زندگی ما شده و این بخش مهم و هوشمند میتواند مغز ما را نیز تغییر دهد. پژوهش جدید دانشمندان نشان میدهد باید بسیار عمیقتر از نگاه اولیه برخورد با این ابزارها به آنها نگریست.
تصور کنید ابزاری در اختیار دارید که میتواند در عرض چند دقیقه مقالهای بنویسد که معمولاً ساعتها وقت شما را میگرفت. این ابزار حتی به شما این امکان را میدهد که با جستجوی هزاران منبع، یک گزارش جامع از تحقیقی به شما دهد که ساعتها یا شاید روزها برای تحلیل عادی جوانب آن زمان نیاز داشتید.
اما آیا تا به حال فکر کردهاید این ابزار چه تاثیری روی مغز شما دارد؟ پژوهشهای تازه نشان میدهند استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT، نه تنها نحوه نوشتن ما را تغییر میدهد، بلکه به شکل غیرمنتظرهای فعالیت مغز، حافظه و خلاقیت ما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این کشف، هم جذاب و هم هشداردهنده است.
هوش مصنوعی رشد هزاران ساله انسان را تغییر داده
ChatGPT و دیگر سیستمهای هوش مصنوعی مولد، برای بسیاری از افراد صرفاً یک موتور جستجو پیشرفته هستند و بسیاری از افراد حتی بدون آگاهی کامل از آن استفاده میکنند. اگر دانشجو باشید، معلم، استاد دانشگاه یا حتی والدینی که فرزند محصل دارند، به احتمال فراوان برای حل برخی از مسائل درسی به ابزارهای هوش مصنوعی متوسل شدهاید. اما از سمت دیگر داستان که نگاه کنیم، اگر استفاده گروههای مختلف دانشاندوز از ابزارهای هوش مصنوعی بیشتر شود، چه پیامدهایی به وجود خواهد آمد و این ابزار زمان زیادی صرفهجویی میکند، اما چه تأثیری بر مغز دارد؟
همانطور که گفتیم، هوش مصنوعی قادر است متن تولید کند و برای دانشجویان، وسوسه دریافت یک مقاله آماده در چند دقیقه به جای ساعتها تلاش، بسیار جذاب است. این مسأله چالشهای پیچیدهای برای مربیان و اساتید دانشگاهی ایجاد کرده است که چگونه میتوان فهمید که یک نوشته واقعاً توسط دانشجو صورت گرفته یا هوش مصنوعی؟
اما مسئلهای عمیقتر و نگرانکنندهتر دیگری وجود دارد و آن این است که وقتی از ChatGPT برای نوشتن مقاله استفاده میکنید، برای مغزتان چه اتفاقی میافتد؟
آزمایشی برای بررسی تاثیر هوش مصنوعی بر مغز
در همین زمینه تیمی از پژوهشگران دانشگاه MIT تصمیم گرفتند این موضوع را بررسی کنند و یافتههایشان هم جالب و هم هشداردهنده است. آنها ۵۴ دانشجوی دانشگاه را طی چهار ماه مورد مطالعه قرار دادند و فعالیت مغزی آنها را هنگام نوشتن مقاله با ابزارهای مختلف زیر نظر گرفتند.
دانشجویان به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول از ChatGPT استفاده کرد، گروه دوم میتوانست از گوگل جستجو کند (بدون هوش مصنوعی) و گروه سوم فقط به حافظه و دانش شخصی خود متکی بودهاند. دانشجویان ۲۰ دقیقه برای نوشتن مقاله درباره موضوعاتی مانند «خوشبختی واقعی چیست؟» یا «آیا فناوری ما را بیشتر به هم متصل میکند؟» زمان داشتند و دانشمندان با استفاده از هدستهای مخصوص، فعالیت مغزی آنها را رصد کردند.
این حسگرها امکان مشاهده بخشهایی از مغز که در حال فعال شدن و ارتباط با یکدیگر بودند را فراهم کرده و امکان بررسی تغییرات ارتباطات بخشهای داخلی، بسته به اینکه دانشجو از هوش مصنوعی، گوگل یا مغز خود استفاده میکرد، میسر کردند.
هوش مصنوعی فعالیت مغزی را کاهش میدهد
مشاهده شگفتانگیز این بود که استفاده از ChatGPT عملاً فعالیت مغزی دانشجویان را کاهش میدهد. نتایج ثبت شده توسط پژوهشگران نشان داد که در مقایسه با کسانی که بدون کمک خارجی مینوشتند، افرادی که به هوش مصنوعی متکی بودند، اتصال بین بخشهای مغزشان به طور قابل توجهی کاهش مییابد. در واقع در این افراد بخشهای کمتری از مغز برای نگارش جواب سوال درگیر شده و با هم ارتباط برقرار میکردند.
برای گروه دوم، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که وقتی دانشجویان از دانش و حافظه خود برای نوشتن استفاده میکردند، کل مغز در حال فعالیت بوده است. در بخشی از متن مقاله منتشر شده آمده که در این گروه بخشهای مختلف مغز با هم «گفتوگو» کرده، ایدهها را به اشتراک گذاشته و با هم همکاری ملموسی را ایجاد کردهاند. اما هنگام استفاده از ChatGPT، بسیاری از بخشها ساکت میشدند. گفتوگوهای بین مراکز حافظه، مناطق تفکر خلاق و بخشهای برنامهریزی تقریباً متوقف میشد.
در نهایت دانشجویانی که از گوگل استفاده کردند، وضعیت میانی داشتند: مغز آنها فعالتر از کاربران ChatGPT بوده اما کمتر از کسانی که بدون ابزار تلاش کردند مقاله خود را بنویسند.
آیا استفاده از ChatGPT باعث ایجاد مشکل حافظه میشود؟
بخش نگرانکنندهتر پژوهش مذکور اما در نتایج دیگری مشاهده شده است. طبق نتایج به دست آمده، دانشجویانی که از ChatGPT استفاده کرده بودند، نمیتوانستند آنچه نوشتهاند به یاد بیاورند.
در حالی که تقریباً همه دانشجویان گروههای دیگر به راحتی متن خود را به خاطر میآوردند، وقتی پژوهشگران از گروهی که مقاله خود را به کمک ChatGPT نوشته بودند خواستند تا تنها چند دقیقه پس از اتمام مقاله یک جمله از متن خود را نقل کنند، ۸۳ درصد آنها از ارائه پاسخ عاجز بودند و حتی نتوانستند یک جمله را به صورت صحیح به یاد آورند.
دکتر ناتالیا کاسمیانا در مورد این بخش از نتایج میگوید:
این حالت تنها فراموشی چند کلمهای نبود؛ بسیاری از کاربران ChatGPT حتی استدلالهای اصلی مقاله خود را به خاطر نمیآوردند. گویی نوشتن از ذهن آنها عبور کرده بود، بدون اینکه هیچ نشانهای در حافظه باقی بگذارد.
احساس متناقض کاربران به مقاله نوشته شده با کمک AI
فاز سوم این پژوهش اما نتایج به مراتب جالبتری را نشان داده است. پژوهشگران در این مرحله بررسی کردند که دانشجویان چگونه به نوشتههای خود نگاه میکنند. کسانی که بدون ابزار مینوشتند، حس مالکیت کامل نسبت به مقالاتشان داشتند و چون هر کلمه از ذهن خودشان سرچشمه گرفته حس مثبتی در عضلات صورت آنها نمود پیدا کرده است. این حالت تا حد بسیار زیادی در کاربرانی که از گوگل استفاده کردهاند نیز رویت شده ولی در مورد کاربرانی که به AI متکی بودند داستان متفاوت بوده است.
بنابر بخشی که در این زمینه در پژوهش 206 صفحهای منتشر شده آمده، کاربران ChatGPT دیدگاههای متفاوتی به مالکیت بر مقاله خود داشتهاند: برخی معتقد بودند مقاله ۱۰۰ درصد متعلق به خودشان است، برخی احساس میکردند هیچ حس مالکیتی به آن نداشتند و بسیاری بین این دو حالت بودند، مثلاً میگفتند: «فکر میکنم ۵۰ درصد از آن مال من و ۵۰ درصد مال ChatGPT است».
البته در توضیح و تشریح این بخش نیز آمده که این نتایج با یافتههای مغزی پژوهشگران همخوانی داشته که میگوید وقتی تعامل شخصی کمتر با فرآیند نوشتن ایجاد شود، تعلق خاطر نیز به همان نسبت کاهش مییابد.
کاهش خلاقیت با استفاده هوش مصنوعی در امور پژوهشی
بخش دیگر بررسی در این پژوهش نیز در نوع خود جالب توجه است و فاکتوری است که شاید تا به امروز بسیار در مورد آن خوانده باشید. هنگامی که مقالات واقعی ارائه شده توسط هر سه گروه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، مشخص شد که مقالات نوشتهشده با کمک ChatGPT بسیار مشابه و پیشبینیپذیر هستند. اگرچه دانشجویان این گروه تصور میکردند که خلاق هستند، اما مقالاتشان از نظر ساختار، عبارات و حتی مثالها بسیار شبیه به هم بود.
در مقابل، دانشجویانی که از دانش شخصی خود استفاده کردند، مقالات متنوع و خلاقانهای تولید کردند که حتی روی یک موضوع، بسیار شخصی و متفاوت بوده است.
اگر عادت ما در استفاده از هوش مصنوعی عوض شود چطور؟
شاید برای شما نیز جالب باشد که بدانید اگر جای این افراد در نگارش مقالات با هم عوض شود چه نتایجی حاصل میشود. برای این موضوع، دانشمندان دست به آزمونی جالب زده و از دانشجویان خواستند که در گروه دیگری فعالیت کرده و مقاله بنویسند. برای مصال افرادی که با ChatGPT مقاله مرحله قبلی را نوشتند این بار باید با تکیه بر دانش شخصی خودشان دست به قلم میشدند و بالعکس.
بهطور شگفتآوری، دانشجویانی که از هوش مصنوعی به نوشتن با مغز تنها منتقل شدند، هنوز اثرات استفاده قبلی از AI را در نوشته جدید خود نیز نشان میدادند. مغز آنها کمتر فعال بود و همچنان از الگوها و عبارات مشابه با آنچه از ChatGPT آموخته بودند استفاده میکردند. آنها روش تفکر هوش مصنوعی را درونی کرده بودند و به راحتی نمیتوانستند از این الگو خارج شوند.
شما هم با این نظر موافقیت که این نتایج و واقعیت به خودی خود بسیار نگرانکننده است؟
آیا اساتید و معلمان متوجه مقاله تولید شده با AI میشوند؟
در بخش قبلی گفتیم که تشخیص مقاله تولید شده با AI خودش این روزها به چالشی بزرگ تبدیل شده است. جالب است بدانید که تیم هشت نفره انجامدهنده این پژوهش دست به اقدام جالبی زدند و نمونههای تولید شده توسط دانشجویان را برای بررسی به اساتید دانشگاه MIT دادهاند.
نکته بسیار جالب توجه این است که معلمان باتجربه انگلیسی زبان که اطلاعی از نحوه نگارش هر مقاله و ابزار استفاده شده نداشتند غالباً میتوانستند مقالات تولید شده توسط AI را شناسایی کنند. بسیاری از مقالات ChatGPT از نظر فنی درست و ساختارمند بودند، اما «بیروح» توصیف شدند؛ این مقالات غالباً از نظر گرامری درست و عاری از هر اشکالی بوده، اما فاقد بینش شخصی واقعی یا تفکر اصیل هستند.
بدهی شناختی، آفت استفاده از AI در امور تحصیلی
به عنوان نتایج نهایی، پژوهشگران در یافتههای به اصطلاح قابل توجهی موسوم به «بدهی شناختی» اشاره کرده و آن را توضیح دادهاند. استفاده از AI مزایای سریع بسیاری دارد که از جمله آن میتوان به نوشتن آسان مقاله اشاره کرد. اما حقیقت این است که مانند پول بادآوردهای که راحت از دست میرود، تولید مقاله با هوش مصنوعی هزینههای بلندمدتی را نیز برای محصلین ایجاد میکند که شامل کاهش مهارتهای تفکر، حافظه ضعیفتر، خلاقیت کمتر میشود.
در سوی دیگر ماجرا، همانطور که ما پیش از ظهور AI برای رسیدن به پاسخ سوالات خود دست به دامن گوگل میشدیم، استفاده از AI موجب وابستگی کاربر به این ابزار میشود.
جالب است بدانید که تیم MIT در توصیف شرایط ایجاد شده، مثال ماشینحساب را زده و میگوید که این ابزار درست است که میتواند برای حل مسائل ریاضی در کوتاهمدت بسیار کارآمد باشد ولی توانایی تفکر ریاضی شما را کاهش میدهد. ابزارهای نوشتاری هوش مصنوعی نیز همین اثر را دارند: نتایج کوتاهمدت خوب است، اما مهارتهای اساسی تفکر را تضعیف میکنند.
بالاخره از هوش مصنوعی مولد استفاده کنیم یا نه؟
این تحقیق به معنای بد بودن ذاتی ابزارهای نوشتاری AI نیست، اما نشان میدهد باید در استفاده از آنها محتاط باشیم. در نهایت تیم پژوهشی نگارنده این مقاله توصیههای زیر را به عنوان جمعبندی ارائه میکند:
- AI را به عنوان نقطه شروع، استفاده کنید، نه تکیهگاه: اجازه دهید هوش مصنوعی در ایدهپردازی یا رفع انسداد نویسندگی کمک کند، اما فکر و نوشتن واقعی با خودتان باشد.
- تمرین نوشتن بدون هوش مصنوعی بهطور منظم: درست مانند ورزشکارانی که بدون ابزار تمرین میکنند، نویسندگان نیز باید عضلات فکری طبیعی خود را تقویت کنند.
- به حس مالکیت توجه کنید: اگر نمیتوانید آنچه نوشتهاید به یاد آورید یا توضیح دهید، احتمالاً بیش از حد به AI متکی بودهاید.
در نظر داشته باشید که با این مقاله، هدف آن نیست که بگوییم باید به صورت کامل از فناوری دوری کرد، بلکه استفاده از آن باید به گونهای باشد که تفکر انسانی را تقویت کند، نه جایگزین آن شود.
توانایی تفکر خلاق، یادآوری آنچه آموختهایم و مسئولیتپذیری نسبت به ایدهها، نه تنها برای مدرسه و دانشگاه، بلکه برای زندگی فعال و متفکرانه در جهان ضروری است.
فراموش نکنید که مغز ما فوقالعاده سازگار است، اما این سازگاری میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. انتخاب نحوه شکلدهی به مغز، در نهایت با خود شماست.
نظر خود را اضافه کنید.
برای ارسال نظر وارد شوید
ارسال نظر بدون عضویت در سایت