مطلبی که در ادامه می بینید بیانگر لج بازی و واقعیت هایی از ارتباط دایی با لژیونر هایی است که دعوت نشده و نمی شوند ..
منبع
فرهاد عشوندی :دایی همان را انجام داد كه از لحظه نشستن ناگهانیاش روی نیمكت تیم ملی، همگان انتظارش را داشتند. كاپیتان سابق كه در لحظه وداع تلخ در جام جهانی با تیم ملی خود را قربانی توطئه دو همبازی سرشناسش میدانست، وقتی پس از نزدیك به دو سال، فرصت تلافی بدست آورد، فرصتش را از دست نداد و حتی برای بازیهای مقدماتی جام جهانی حاضر نشد تغییری در تصمیمش ایجاد كند و بیمهدی مهدوی كیا و علی كریمیتیمش را به بازی با عربستان برد.
درست وقتی در فاصله كمتر از 20 روز مانده به دومین بازی تیم ملی در مرحله اول مقدماتی جام جهانی برابر كویت علی دایی در میان بهت همگان روی نیمكتی نشست كه همه فكر میكردند، افشین قطبی روی آن مینشیند، شایعات به راه افتادند.
شایعاتی كه هرچند تكذیب میشدند اما خیلی زود رنگ واقعیت به خود گرفتند. در همان اولین لیست اعلام شده از سوی سرمربی جدید تیم ملی، نام مهدی مهدوی كیا در فهرست قرار نداشت. آن زمان بهانه مدیران جدید فدراسیون این بود كه مهدی كمر درد دارد و كاپیتان تیم ملی كه به خوبی دلیل دعوت نشدندش را میدانست تنها گفت: «آنها حتی به من زنگ نزدند!» در لیست اولیه دایی البته نام وحیدهاشمیان و كریمیدیده میشد اما همان روز اول وحید از حضور در تیم ملی به دلیل خستگی عذر خواست. آن زمان البته رحمان رضایی هم مدعی بود كه میتواند به تیم ملی دعوت شود ولی دایی اصلا روی این لژیونر تمام شده حساب نكرده بود. دایی ولی غیر از كیا از كنار نام ایمان مبعلی و جواد كاظمیان هم گذشته بود كه این دو زیر سایه مهدوی كیا قرار گرفتند.
به جای این بازیكنان اما دایی یارانی جوان چون میلاد زنید پور، مجید غلام ژاد، ابراهیم صادقی و كیانوش رحمتی كه همگی شاگردانش در سایپا بودند به همراه محسن خلیلی و غلامرضا رضایی به اردوی تیم فراخواند و تركیبی جدید را برای تیمش چید. تیمیكه تنها یك یار با تجربه داشت، یك كاپیتان همیشه یاغی كه حضورش در كنار دایی و تیمش بیشك وصلهای ناجور بود. علی كریمیاین یار ناهمگن با تیم جدید دایی بود. دایی البته خیلی زود و در مرحله مقدماتی جام جهانی توانست كریمیرا از تیمش براند. او كه در همه روزهای حضور كریمیدر تیم ملی حتی یكبار هم با او هم كلام نشد و تماس این دو از طریق مدیر برنامههای كریمیانجام میگرفت در اردوی اردبیل تیم ملی پیش از بازی با امارات، به لطف سخنان كریمیعلیه فدراسیون، روی نام این ستاره یاغی خط كشید.
او حتی وساطت سید حسن خمینی و محمود احمدی نژاد برای برگرداندن كریمیبه تیم ملی را نپذیرفت. او پس از این بازی كاری كرد كه رضا عنایتی هم از تیم ملی خداحافظی كند و برود. به این ترتیب تیم دایی، به گروهی همگن بدل شده بود. دایی دیگر هیچ كدام از دشمنان پیشینش را در نمیدید و با آسودگی تیمش را به ادامه بازیهای مقدماتی برد و به لطف 6 امتیازی كه از دو بازی آخرش در خانه امارات و در آزادی برابر كویت گرفت، با اقتدار صعود كرد. اتفاقی كه باعث شد كسی دیگر نتواند از تیم دایی انتقاد كند. تیمیكه ستارههای لژیونر در آن جایی نداشتند اما خوب نتیجه گرفته بود.
كریمی،هاشمیان، مهدوی كیا . این سه نام بیشك شناخته شده ترین یاران این سالهای فوتبال ایران هستند كه اززمان حضور دایی مورد غضب قرار گرفتند. از این جمع برای بازی با عربستان تنها وحیدهاشمیان شانس بازی دارد. این سه اما اختلافشان با دایی ریشه در زمانی دارد كه شماره 10 پیراهن تیم ملی را میپوشید و كنار این سه بازی میكرد. كریمیو دایی، سالها قبل و پیش از ستاره شدن شماره 8 تیم ملی با هم درگیر شدند، سال 76 و در یك بازی فوتسال، جوان خوش تكنیك، مدام به ملی پوش سرشناس لایی میانداخت. اتفاقی كه خشم آقای سرشناس را به همراه داشت.
این خشم سیلی شد و گوش جوان را نواخت تا دیگر به كاپیتان تیم ملی لایی نیندازد و بعد پوزخند بزند. این خاطره تلخ تا همیشه در دل كریمیماند و او هیچ وقت رابطهاش با دایی در سالهای بعد كه در كنار هم بازی میكردند، خوب نشد.هاشمیان هم به دلیل نیمكت نشینیهای مداومش به خاطر حضور همیشگی دایی در تركیب، 4 سال از تیم ملی قهر كرد تا رابطه این دو هیچ وقت از یك سلام و علیك بهتر نشود!
كیا و دایی اما با هم مشكل داشتند. مشكل این دو نه فقط بر سر بازوبندی بود كه دایی تمام سالهای حظورش در تیم ملی نمیگذاشت بر بازوی دیگری بسته شود كه ریشه در روابط زندگی شخصیشان داشت. این درگیری با مشكلی كه قبل از جام جهانی در زندگی شخصی كاپیتان كیا به وجود آمد تشدید شد تا در جام جهانی این سه باندی شوند علیه دایی باندی كه همكاریشان باعث شد دایی بدترین روز عمر ورزشیاش را در بازی با مكزیك تجربه كند. صادق درودگر، عضو سابق فدراسیون در زمان جام جهانی 2006 آلمان درباره اختلافات دایی و این لژیونرها میگوید:« آنها اصلا با هم حرف نمیزدند و تا از هم رد میشدند، صدای غر غرشان بلند میشد. كیا و كریمیدر بازی با مكزیك اصلا به دایی پاس ندادند.» این جمله را البته دایی هم پس از جام جهانی، بیآنكه نام این دو یار را به زبان بیاورد، بیان كرده بود.
در همه روزهای دوری دایی از تیم ملی، این سه یار در اردوی تیم قلعه نویی حاضر بودند و همه كاره تیم ملی بودند اما همزمانی ناكامیتیم ملی در جام ملتها با موفقیت دایی در سایپا باعث شد تا دایی بار دیگر در جامعه محبوب شود و محبوبیت این بازیكنان كم شود. دایی اما در این مدت به دنبال فرصتی بود كه بتواند حسابش را با این بازیكنان تسویه كند. دایی حتی در زمان حضور در تیم ملی از ایمان مبعلی كه سالها قبل یكبار در بازی صبا و فولاد روی پایش تكل رفته بود و با هم درگیر شده بودند، خط قرمز كشید و ایمان هم به تیم دایی دعوت نشد.
در آستانه بازیهای مرحله دوم مقدماتی جام جهانی و با مطالب متوالی نشریات ورزشی، مسوولان فدراسیون وعده دادند كه لژیونرهای مغضوب به اردو فراخوانده میشوند اما دایی هیچ وقت چنین ادعایی را تائید نكرد تا اینكه لیستی 36 نفره روز 29 مرداد اعلام شد كه در آن نام كاپیتان كیا،هاشمیان و مبعلی هم دیده میشد. اتفاقی كه باعث میشد همه فكر كنند دایی از موضعش عقب نشینی كرده است ولی تنها 24 ساعت بعد دایی لیستش را به 26 نفر كاهش داد و در این لیست نام كیا و مبعلی دیده نمیشد.
دایی در توجیه كارش گفت:«لیست قبلی را فدراسیون نباید اعلام میكرده، آن لیست به این دلیل تهیه شده كه اگر بچهها به مشكل گذرنامه خوردند، برایشان جایگزین داشته باشیم ولی لیست اصلی مان همین 26 نفر هستند!» او البته در این گفت و گو، كیا را ستوده بود ولی گفته بود فعلا در تركیبش، بازیكنانی دارد كه بهتر از مهدی هستند! با این وجود دایی ازهاشمیان دعوت كرده بود و وحید هم دعوتش را پذیرفت. اینكه چرا دایی ازهاشمیان دعوت كرد، یك دلیل ویژه داشت كه یكی از نایب رئیسان فدراسیون دربارهاش میگوید:«بعد از آسیب دیدگی خلیلی، تیم ملی هیچ مهاجمینداشت و ما ناچار به دعوتهاشمیان شدیم.» البته دایی هم پس از برد برابر آذربایجان جملهای گفت كه نشان میداد ناچار به دعوت ازهاشمیان شده است؛«هیچ تضمینی نیست كه لژیونرهای دعوت شده از راه برسند و در تركیب تیم بازی كنند. بازی در تركیب اصلی حق این بچههایی است كه 8 ماه كنار تیم زحمت كشیدند!»
جوانان دایی، این نامی است كه باید روی نسلی گذاشت كه دایی با لج بازی خاص خود، آنها را در تیم ملی جا انداخت و حالا میتوان گفت همهشان شخصیت بازی ملی پیدا كردهاند . بازیكنانی چون غلامرضا رضایی كه در 12 بازی ملی 7 گل زده یا دیگرانی مثل مسعود شجاعی، مجید غلام نژاد، ابراهیم صادقی و میلاد میداوودی كه در همین معدود بازیهای دوستانه نه چندان جدی تیم ملی، بازیهایی قابل قبول از خود به نمایش گذاشتهاند. به طوری كه وقتی دایی روی نام كیا، یكبار دیگر خط كشید، بسیاری بگویند، غلامرضا رضایی و غلامنژاد جای كاپیتان تیم ملی را حتی بهتر از او پر میكنند و جای كریمیهم با حضور شجاعی اصلا خالی احساس نمیشود.
این حرفها همه در شرایطی گفته میشود كه هنوز بازیهای مقدماتی شروع نشدهاند اما این بازیهای حساس و دشوار جام جهانی هستند كه آینده دایی و تصمیمش را میسازند. او تا زمانی كه روی مسیر موفقیت گام بردارد، نیازی به دعوت از ستارههای مغضوب ندارد اما ناكامیدر این مسیر كابوسی جدید را برای دایی به همراه خواهد داشت. او بیشك در روز باخت تنهای تنها خواهد بود چون خودش بوده كه یك تنه تمام عواقب قلم كشیدن روی نام لژیونرها را به جان خریده است. او حتی وقتی فدراسیون برای خواباندن صدای مخالفان، نام مهدوی كیا را در لیست 36 نفره اعلام كرد با خشم به فدراسیونها تاخت. دایی كه در زمان اعلام لیست، خارج از ایران بود در تماس با فدراسیون، به مسوول كمیته تیمهای ملی تاخت كه چرا چنین تصمیمیرا بیاجازه سرمربی گرفته و انجام داده است!
حالا رویای صعود به جام جهانی باعث میشود تا همه با تمام وجود در انتظار موفقیت دایی و تیم جوان شدهاش باشند ولی اگر او موفق نشود همین آدمهای خوشبین، اولین منتقدان خشمگینش میشوند. مردمیخشمگین كه جلال چراغپور در توصیف خشمشان میگوید:«ناكامیدایی تنها یك مفهوم دارد؛ اینكه او دیگر نمیتواند در ایران زندگی كند!»







Bookmarks