مهدي مي بينم كه شعرهاي محسن يگانه رو ميزاري :1. (1):نقل قول:
===============
بيا تا گل بر افشانيم و مي در ساغر اندازيم
فلك را بشكافيم و طرح نو در اندازيم
:1. (38):
Printable View
مهدي مي بينم كه شعرهاي محسن يگانه رو ميزاري :1. (1):نقل قول:
===============
بيا تا گل بر افشانيم و مي در ساغر اندازيم
فلك را بشكافيم و طرح نو در اندازيم
:1. (38):
شما باید با ( ب ) میگفتید نه با ( ه )نقل قول:
---------------------------------------------------------------
و ندا آمد: لب بسته بپر
مرغي رفت، تنها بود، پر شد جام شگفتو ندا آمد: بر تو گوارا باد، تنهايي تنها باد!دستم در كوه سحر « او » مي چيد، « او » مي چيدو ندا آمد: و هجومي از خورشيداز صخره شدم بال. در هر گام، دنيايي تنهاتر، زيباترو ندا آمد: بالاتر، بالاتر!آوازي از ره دور: جنگل ها مي خوانند؟و ندا آمد: خلوت ها مي آيندو شياري ز هراسو ندا آمد، پرده ز هم وا بايد، درها همو ندا آمد: پرها هم
:give_rose:
تصحيح شد! پست شما رو نديدم :دي
مرو راهی که پایت را ببندند
مکن کاری که هشیاران بخندند
(پروین)
دیر سالی است در این خانه که ویران تر باد
دست من گوشه ی دامان تو را کم دارد
:1. (38):
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
********************************
به وقت صبح قیامت که سر زخاک بر آرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
.
.
.
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
سعدی
من از بینوایان نیم روی زرد
غم بی نوایان رخم زرد کرد
سعدی؟! :1. (38):
دیریست کان سرود خدایی را
درگوش من به مهر نمیخوانی
دانم که باز تشنه خون هستی
اما.... بس است این هممه قربانی
فرخ زاد
یوسف نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من
پروین
می بهشت ننوشم زجام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
سعدی