سلام حمید جاننقل قول:
این کار هیچ لزومی نداره
اگه کسی خودش مایل باشه و از شعر خوشش بیاد تشکر میکنه
وگرنه اجباری وجود نداره :wink:
====
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
Printable View
سلام حمید جاننقل قول:
این کار هیچ لزومی نداره
اگه کسی خودش مایل باشه و از شعر خوشش بیاد تشکر میکنه
وگرنه اجباری وجود نداره :wink:
====
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
سلام مهراد جاننقل قول:
گفتم كار قشنگيه مشاعره رو زنده تر ميكنه.يه جور قدر داني از كسايي كه تو مشاعره شركت ميكنن.
--------------------
دلا تا كي در اين زندان فريب اين و آن بيني----- يكي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد!
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد
دوست دارم دوست دارم تو باشی ...
مریض باشم پرستــــارم تو باشی ...
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده امنقل قول:
با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام
اینم با :ر:
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک منه خرابه شبگرد مبتلا کن
نه با تولد، مرگ
نه با طلوع، غروب
نه با بهار، خزان
که هر چه هست در او، عمر جاودان دارد.
«فریدون مشیری»
در بی خبری از تو صد قافله من پیشم
تو بی خبر از غیری من بی خبر از خویشم