الهي يا الهي يا الهي
سر راهت در آد مار سياهي
اول بر مو زنه دل بر تو بستم
دوم بر تو زنه که بيوفايي
(از بابا طاهر عريان)
Printable View
الهي يا الهي يا الهي
سر راهت در آد مار سياهي
اول بر مو زنه دل بر تو بستم
دوم بر تو زنه که بيوفايي
(از بابا طاهر عريان)
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشــــــتیم
:1. (38):
مرغ زيرک نزند در چمنش پرده سراي
هر بهاري که به دنباله خزاني دارد
مدعي گو لغز و نکته به حافظ مفروش
کلک ما نيز زباني و بياني دارد
در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال من...
همه از من گریزانند تو هم بــگذر از این تنها ...
:1. (38):
اي تو ناياب گوهر ناز ناز مخمل ترمه خواب
اي تو همدل اي تو همدم عاقبت عشق از تو گل کرد
عاشقم من عاشق تو اي تو تنها خوب دنيا
با تو دارم گفتنيها
(از معين)
آمدی جانم به قربانـــت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
:1. (38):
اي آنکه به جز تو هوايي به سرم نيست کسي در نظرم نيست
جز ياد عزيزت کسي همسفرم نيست مرا يار دگر نيست
(معين)
تمنای وصالم نیست عشق من، مگیر از من...
به دردت خو گرفتم، نیستـــم در بند درمانت...
:1. (38):
نتوان گفت که اين غافله باز مي ماند
خسته و خفته از اين خير جدا مي ماند
اين ره اين نيست که از خاطره اش ياد کنيد
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
(خواننده ناصر عبدالهي)
دريادلان راه سفر در پيش دارند
پا در ركاب راهوار خويش دارند
گاه سفر آمد برادر , ره دراز است
پروا مكن , بشتاب , همّت چاره ساز است