ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چازه ز جایی بکنیـــم
دو نگاهي كه كردمت همه عمر
نرود تا قيامت از يادم
نگه اولين كه دل بردي
نگه اخرين كه جان دادم
(ايتم نشد نگم)
فراق را به فراق تو مبتلا سازمچنانکه خون چکد ازدیدگان فراق
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چازه ز جایی بکنیـــم
|
ميميرم و كس نيست به بالين من امشب
تا قطره اشكي به كنارم بفشاند
فراق را به فراق تو مبتلا سازمچنانکه خون چکد ازدیدگان فراق
در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو
حالي من اندر عاشقي داو تمامي ميزنم
من در اين جلگه خوشم تو در ان وج كه هستي خوش باش
من به عشق تو خوشم تو به عشق هر انكه خواهي خوش باش
فراق را به فراق تو مبتلا سازمچنانکه خون چکد ازدیدگان فراق
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
نقشي بر آب ميزنم از گريه حاليا
تا کي شود قرين حقيقت مجاز من
|
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داري
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks