آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است----با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ آسمانی
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است----با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ آسمانی
M A H R A D (18-09-10)
|
|
Administrator
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت، بنشین، غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خودستایی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم، همدمی نیست
همواره چون من نه ، فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شايد براي من كه همزاد كويرم شبنمي نيست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگر چه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
+
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
كسی كه حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را؟
اشاره ای كنم، انگار كوهكن بودم
(محمدعلی بهمنی)
™Ali (19-09-10), mehrdad_ab (18-09-10), nima_hl (18-09-10)
عضو VIP شهرسختافزار
چقدر زیباست این غزل حافظ . مخصوصا این که با صدای شجریان گوش بدید ...
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر به درنکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
mehrdad_ab (20-09-10), mohsen_star (19-09-10)
عضو VIP شهرسختافزار
حیدربابا، ایگیت امک ایتیرمز،
عمر کچه ر ، افسوس بره بیتیرمز
نامرد اولان عمری باشا یتیرمز
بیزده، واللاه ، اونوتماریق سیزلری ،
گورممسک حلال ایدون بیزلری.
*********************************
حیدربابا جوانمردان هرگز حق نمک فراموش نمی کنند
عمر می گذرد و افسوس کردن هم حاصلی ندارد
جوانمرگان اغلب ناجوانمردانند(اصطلاح محلی)(( منظور کسی که اهل نامردیه ، عمرش به خیر و خوبی نمیگذره و واقعیت امر هم همین طوره))
به خدا که ما فراموش نمی کنیم شما را
اگر به هم نرسیدیم حلال کنید ما را
M A H R A D (20-09-10), nima_hl (20-09-10)
کاربر شهرسختافزار
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد.
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و
او یکریز و پی در پی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و
..................
.........
عضو VIP شهرسختافزار
غزل سعدی :
کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم
چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم
تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم
تا نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پویم
دشمن خویشتنم هر نفس از دوستی او
تا چه دید از من مسکین که ملولست ز خویم
لب او بر لب من این چه خیالست و تمنا
مگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبویم
همه بر من چه زنی زخم فراق ای مه خوبان
نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گویم
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم
دوش میگفت که سعدی غم ما هیچ ندارد
مینداند که گرم سر برود دست نشویم
|
|
دوست دارم که گر گل نیستم ،خارم نباشم
بار برداری ز دوشی نیستم ،بارم نباشم
گر پر گشاده دارم همچو کبک کوهساران
طعنه زن بر خاری مرغ گرفتاری نباشم
خیلی این شعر رو دوس دارم.
من نه آبشارم که هردم سر به زیر آرم
من آن کوهم که دست آسمان در دست خویش دارم/
من نه آن ساقه ی خم گشته ی ژولیده ی یاسم
من همان سرو بلندم،لانه ها در قلب خویش دارم/
من نه آن جوی ضعیف کوچه هایم
آن خروشان بحر مواجم،بسی ناگفته ها در کام خویش دارم...
(اشکان)
mehrdad_ab (15-10-10), ripek (16-10-10), ViViD (17-11-10)
Administrator
من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از اين بي خبري رنج مبر هيچ مگو
دوش ديوانه شدم عشق مرا ديد و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هيچ مگو
گفتم اي عشق من از چيز دگر ميترسم
گفت آن چیز ِ دگر نيست دگر هيچ مگو
من به گوش تو سخنهاي نهان خواهم گفت
سر بجنبان كه بلي جز كه به سر هيچ مگو
گفتم اين روي فرشته ست عجب يا بشر است
گفت اين غير فرشته ست و بشر هيچ مگو
گفتم اين چيست بگو زير و زبر خواهم شد
گفت ميباش چنين زير و زبر هيچ مگو
اي نشسته تو در اين خانه پرنقش و خيال
خيز از اين خانه برو رخت ببر هيچ مگو...
« مولانا »
===
+ اضافهنوشت:
ني من منم ، ني تو توئي ، ني تو مني
هم من منم ، هم تو توئي ، هم تو مني
من با تو چنانم اي نگار خـُـتـَـنـي
كاندر غلطم كه من توام يا تو مني
آخرین ویرایش توسط M A H R A D در تاریخ 08-10-10 انجام شده است علت: +
arven_andomil (20-12-10), mehrdad_ab (08-10-10), ripek (16-10-10), Shahryar (08-10-10), ViViD (17-11-10)
कभी हार
واقعاً اگه اشعار فارسی نبود ، خللش را با چی پر می کردیم ؟
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافله لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه ، تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است در این سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله دست و زبان است
خون میرود از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشاندن جان است
از راه مرو سایه که ان گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است ...
ه.ا سایه
اهمیت و ارج زندگی در همین است که موقت است ؛
که تو باید جاودانگی خودت را در جای دیگری نشان بدهی ...
و آن جا "انسانیت" است ..
AMD>INTEL (29-09-12), ashkan.h (09-11-10), M A H R A D (14-10-10), mehrdad_ab (14-10-10), ripek (16-10-10), ViViD (17-11-10)
عضو VIP شهرسختافزار
ای زلال
حذر کن
ز مرداب
من بر آن
عاشقم
که رونده است
2)
پرنده برشاخسار
گفتا به یار
چندی است عشق در این دیار
اسیر ریاست
3)
چه کنم چاره ی درد
وای اگر در دم دیدار
نگیرندم دست
4)
ای شمع
چه دردها که ناگفته ماند
در لایه لایه ی اشک های تو
چندی دگر
تو خموشی
و این دشت
پر از سکوت
5)
ای دریغا
روزگارم بی امان آشفته است
باده پنهان است ز ترس محتسب
با چه آرامش کنم
ashkan.h (09-11-10), M A H R A D (14-10-10), ripek (16-10-10), Shahryar (14-10-10), ViViD (17-11-10)
3 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 3 میهمان)
Bookmarks