bahare (25-02-08)
عاشقي را شرط اول ناله وفرياد نيست تا کسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست عاشقي مقدور هر عياش نيست غم کشيدن صنعت نقاش نيست
*******************************
تو را گم مي كنم هر روز و پيدا مي كنم هر شب .. بدين سان خواب ها را با تو زيبا مي كنم هر شب
تبي اين كاه را چون كوه سنگين مي كند آنگاه ...چه آتش ها كه در اين كوه برپا مي كنم هر شب
********************************
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ، که در همسايهی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عيش و نوش ميديدم ، نخستين نعرهی مستانه را خاموش آندم بر لب پيمانه ميکردم
********************************************
صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ، براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته
********************************
مي دوني بازي روزگار چيه؟؟ اين که تو چشم بذاري من قايم شم . بعد تو يکي ديگه رو پيدا کني
******************************
وقتي به دنيا آمدم با چشماني اشكبار آمدم به گريه ام خنده ها كردند خنده ي تلخ آن ها از گريه ي من غم انگيزتر بود زندگي را با گريه آغاز كردم
bahare (25-02-08)
كاش دوستي ها مثل رابطه دست و چشم بود. وقتي دستت زخم مي شه چشمت گريه ميكنه و وقتي چشمت گريه مي كنه دستت اشكشو پاك مي كنه**************************انديشيدن به پايان هر چيز شيريني حضورش را تلخ مي كند... بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز************************مي خواستم زندگي كنم در را بستند،مي خواستم ستايش كنم گفتند خطر ناك است،مي خواستم گريه كنم ،گفتند بهانه است،مي خواستم بخندم گفتند ديوانه است،به راستي سخن گفتم گفتند بيهوده است پس فرياد كشيدم..........زندگي را نگه داريد مي خواهم پياده شوم*************************من به این مهر سکوت ؛ من به این تاریکی ؛ من به ما ؛ من به فرسودگی ذهن خودممعترضم که چرا ...........شوق آغاز مراو منی چون من را ز خودم دزدیدندبه کجا بر گردم ؟حق برگشتن را زتنم دزدیدند****************************بگیر از من تو این دل یادبودی، که تنها لایق این دل تو بودی، هزاران خواستند این دل بگیرند، ندادم چون عزیز دل تو بودی**************************خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است / کار من از گریه گذشته است به آن می خندم*******************************من ادعا نمي کنم، همواره به ياد کساني هستم که دوستشان دارم ولي مي توانم ادعا کنم که لحظاتي که به يادشان نيستم نيزدوستشان دارم
bahare (25-02-08)
|
ای دریفا از دل پر سوز من ... ای دریغا از من و از روز من
که به غفلت قسمتی بگذشتم ... خلق را حق جوی می پنداشت
من چو آن شخصم که از بهر صدف ... کردم عمر خود به هر آبی تلف
******************************
سکوت زرد پاییز که علاج هر چی درده یه مسافر دنبال دلش می گرده
می نویسه عاشقونه روی دیوار شبونه: توی بیداری آهن هیشکی عاشق نمیمونه
با دلی لبریز حسرت این مسافر گریه کرده دلشو داده به کسی که اونو دیونه کرده
*****************************
من غروب عشق خود را در نگاهت ديده ام.... من بناي ارزو ها را زهم پاشيده ام.... آنچه بايد من بفهمم اين زمان فهميده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خنديده ام
*************************
غربت ديرينه ام را با تو قسمت مي كنم ... تا ابد با درد و رنج خويش خلوت مي كنم
رفتي و با رفتنت كاخ دلم ويرانه شد ... من در اين ويرانه ها احساس غربت ميکنم
****************************
يادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانيت در تمام وجودم است عزيزم محبت را در پاکي نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معني کردم وبدان که زيباترين لحظه هايم در کنار تو بودن است
****************************
لعنت به این زندگی .... وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است. وقتي که خنديديم گفتن ديونه است. وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره. وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش. وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه. وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه. حالا ام که عاشقيم مي گن گناهه ...
bahare (25-02-08)
دریا پرسیدم:که این امواج دیوانه ی تو از کرانه ها چه میخواهند؟ چرا اینان پریشان و در به در سر بر کرانه های از همه جا بی خبر می زنند؟ دریا در مفابل سوالم گریست! امواج هم گریستند... آن وقت دریا گفت: که طعمه ی مرگ تنها آدمها نیستند امواج هم مانند آدمها می میرند و این امواج زنده هستند که لاشه ی امواج مرده را شیون کنان به گورستان سواحل خاموش می سپارند!
*******************
اگر می دانستی دل ترک خورده ی من با یاد چشمان بارانی ات شکسته تر می شود هیچ گاه به من پشت نمی کردی
***************************
هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر
***********************************
گر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم
****************************
عشق به دنبال سلطه جويي نيست ، عشق در جستجوي راهي براي تسليم شدن است
******************************
خدایا از روزی که منو آفریدی به جز کارهای بد ندیدی خدایا دمت گرم شتر دیدی ندیدی
************************************
وقتي دلم برات تنگ مي شه مي رم پشت ابرا زار زار گريه مي کنم پس يادت باشه هر وقت بارونو ديدي بدون که دلم برات تنگ شده
***************************
اگر تمام شب برا ي از دست دادن خورشيد گريه کني لذت ديدن ستاره ها را هم از دست خواهي داد
********************************
آنگاه كه ... ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس مي كني؛ به خاطر بياور كه... زيبايي شهاب ها از شكستن قلب ستارگان است!!!
bahare (25-02-08)
ترس از عشق، ترس از زندگي است، آنان كه از عشق مي گريزند، مردگاني بيش نيستند.
**********************
خوشبين، كسي است كه جدول را با خودنويس حل ميكند
********************
اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشكنم تا زماني كه ميافتي در آغوشم بگيرمت
***********************
تو را براي وفاي تو دوست مي دارم
وگرنه دلبر پيمانه شكن فراوان است
*************************
اگر بوي گلي را دوست نداري شاخه هايش را نشكن
***************************
همه به زخم هايشان دستمال مي بندند .
.
.
.
.
.
ولي من به تو دل بسته ام .
**************************
اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشكنم تا زماني كه ميافتي در آغوشم بگيرمت
*********************
كوه ها با هم اند وتنهايند،چون ما با هم،آن تنها
چقدر روح محتاج فرصتهايي است كه در آن هيچ كس نباشد............
امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم.....
*******************
ديشب اشك آمد به خوابم. گفت قهري با من . گفتم مگه ميشه با آشناي ديرينمم..... ؟! گفت گله دارم . پرسيدم چرا؟ نگاهم كرد و گفت او كيست كه تو را از من رانده؟ خواستم چشمش نكند به دروغ گفتم گريه مي كنم . خواستن توانستن است به كار نيامد دست به دامان پياز شدم..........
************************
مي كشمت سوي خويش . اين كشش قلب ماست ..
قلب تو گر آهن است. قلب من آهنرباست زخم زندگي ام تويي ..
*********************
بعضي عشق ها آتشين اما كم عمق و سطحي هستند گردبادي بر پاي مي كنند و زود هم سرد مي شوند اما بعضي عشق ها عميق است و ملايم چون يك نخ باريك شروع مي شود و در طول زمان استمرار مي يابد.
**************************
وقتي نياز به عشق داري عاشق مشو بلكه زماني عاشق شو كه تمام وجودت سرشار از عشق هست و مي خواي آنرا با كسي تقسيم كني
**************************
تو را براي وفاي تو دوست مي دارم
*
*
*
*
*
وگرنه دلبر پيمانه شكن فراوان است
اگر بوي گلي را دوست نداري شاخه هايش را نشكن
***********************
ميداني چه مي شود وقتي تمام احساساتت و عشقت را جمع كني و همه را به يك نفر هديه كني ..! مايه نشاطش باشي و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بي اعتنا باشد و بي تفاوت . اينچنين است كه لحظه هاي خاموشي جان مي گيرد
****************************
سالها ارزو ميكردم سايه اش بر سرم باشد
كور بودم
او سراسر نور بود سايه نداشت
***************************
عشق زماني است كه درست مثل روزهاي بچگي روي جدول پياده رو ، راه بروي و بي دليل بخندي
*****************************
عشق رازي است مقدس . براي کساني که عاشقند ، عشق براي هميشه بي کلام ميماند ؛ اما براي کساني که عشق نمي ورزند ، عشق شوخي بي رحمانه اي بيش نيست .
***************************
پرسيدم چرا دوستم داري؟ توي چشمام نگاه كرد وهيچي نگفت گفتم شايد واقعا دوستم نداره؟ وقتي رفت فهميدم دوست داشتن دل ميخواد نه دليل
نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري تو جاده ها تو رو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت ، پس نكني يه كاري تا فرق نكنه چه بودنت ، نبودنت.
****************************
.آن شب هستي را چه جلوه ها بود تو بودي دنيا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ي تو رويايي.
**************************
.ملاحظه ي حال ديگران را ميکني ، کسي را که دوست داري بيشتر ملاحظه کن. راز عشق در آن است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهيد و از او قدرت و ارامش دريافت کنيد، اما نه با اصرار.! راز عشق در آن است که حقيقت اصلي عشق (يعني تفکر) را از ياد نبريد
****************************
لا لالالا نخواب دنيا خسيسه واسه كم آدمي خوب مي نويسه يكي لبهاش تو خوابم غرق خنده است يكي پلكاش تو خوابم خيسه خيسه لا لالالا نخواب عاشق يه سيبه هميشه سرخ و تب دار و غريبه تا اون بالاست رسيده است ولي تنهاست پايين هم كه مي افته بي نصيبه.
**********************
.روياي با تو بودن را نمي توان نوشت نمي توان گفت و حتي نمي توان سرود.با تو بودن قصه شيريني است به وسعت تلخي تنهايي و داشتن تو فانوسي به روشنايي هر چه تاريکي در نداشتند و ..... ومن همچون غربت زداي در آغوش بيکران درياي بي کسي به انتظار ساحل نگاهت مي نشينم و ميمانم تا ابد و تا وقتي که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشويد بانوي دريايي من .
******************************
.اخر جاده ها کي به پايان ميرسد ؟ عشق من و تو کي به سامان مي رسد؟؟ دردهاي قلب من کي به پايان ميرسد؟ انتظار هر شبم کي به پايان ميرسد؟ چشم هاي من اينک حال گريه دارد شب را در خيالش تا سپيده مي بارد دستهاي من تاب ان ندارد تا بگيرد خاطرات روزهاي رفته بر باد سايه ام در ميان خاک و باد مي برد جسم مرا در گردباد.
|
کاش در طلوع چشمان تو زندگي مي کردم تا مثل باران هر صبح برايت شعري سرودم . آن هنگام زمان را در گوشه اي جا مي گذاشتم و به شوق تو اشک مي ريختم اشک مي شد و بر صورت مه آلودت مي لغزيدم تا شايد جاده اي دور . هنوز بوي خوب بهار را وقتي از آن مي گذشتي در خود داشته باشد که مرهمي باشد براي دلم . بيا و از کنار پنجره دلم عبور کن تويي که در ذهن خسته هميشه بهاري.
*************************
.تو مثل راز بهاري ومن رنگ زمستانم جگونه دل اسيرت شد قسم به شب نميدانم
************************
.نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري توجاده ها تورو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت ، پس نكني يه كاري تا فرق نكنه چه بودنت ، نبودنت.
*****************************
سلام آهنگ هر سازم سلام اي زندگي سازم تمام هستي ام را من به چشماي تو مي بازم چشات همرنگ خورشيده قشنگه صبح اميده ميون اين همه گلها چشام تنها تو را ديده تو عطر رازقي هستي تو شوق عاشقي هستي نجابت از تو مي باره تو مثل زندگي هستي به اميد سلام عشق هميشه از تو ميخوانم توي تبعيد و تنهايي به ياد تو که مي مانم .
************************
.از تو بهترين روز ديدن تو بهترين حرف گفتن ازتو زندگي هستي و بودن يعني خواستن،خواستن تو بهترين خاطره از تو يادگار عمر من تو دورترين راه واسه ي من کمترين فاصله از تو پرسيدي از عشق اول فقط از رو بچگي بود چي بگم از عشق دوم اونم از رو سادگي بود دلم عادت قريبي به هواي عاشقي داشت عشق سوم اومد.
****************************
هر وقت دلتنگ ميشم ميام پشت در قلبتو هي در مي زنم .. پس هر وقت قلبت مي زنه بدون که دلم برات تنگ شده.
بهترين معلمم کسي بود که بهترين چيز را به من اموخت دو خط روي تابلو کشيد وگفت اين دو خط موازي هيچوقت به هم نميرسند مگر اينکه يکي خود را بشکند عزيزم تا غرورت را نشکني به چيزي که مي خاهي نميرسي.
***************************
.زندگي با دنيا امدن ادمها شروع نمي شود ، اگر چنين بود هر روز غنيمتي بود ، زندگي خيلي بعد شروع مي شود ، و گاهي هم خيلي دير ، تازه اگر حرف آن زندگي هايي را نزنيم که شروع نشده تمام مي شود ..."
*************************
. اجازه هست خيال کنم تا آخرش مال مني؟ خيال کنم دل منو با رفتنت نمي شکني ؟اجازه هست خيال کنم بازم مي آي مي بينمت ؟ با اون چشماي مهربون دوباره چشمک مي زني؟ طپش طپش با چشمکت غزل بگم براي تو با اتکا به عشق تو تو زندگي برم جلو .
***************************
.خداوند آتش را آفريد تا ارزش آب را بدانيم وخلا زاييده شد تا ارزش هوا را بدانيم و بعد مرگ آمد تا ارزش زندگي را بشناسيم .
***************************
زمان طولاني ميشه واسه اونايي که غصه دارن . کوتاه ميشه واسه اونايي که شادن .دير ميگذره براي اونايي که منتظرن .زود ميگذره براي اونايي که عجله دارن. اما ...... اما ابدي ميشه براي اونايي که عاشقن.
***************************
قفس داران سکوتم را شکستند دل دائم صبورم را شکستند به جرم پا به پاي عشق رفتن پرو بال عبورم را شکستند مرا از خلوتم بيرون کشيدند چه بي پروا حضورم را شکستند تمنا در نگاهم موج مي زد ولي روياي دورم را شکستند .
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks