افسانه ها ميگويند كه خوشبخت ترين انسان زمين را ميتوان سوار بر اسبي تك شاخ يافت با چشم هاي بسته! من تو را بر ان اسب ديده ام چشم هايت را باز كن تا باور كني كه بهتريني!!!!!
-------------
هر چه خورشيد شدم ابر تو پايان نگرفت / ابرها هي متراكم شد و باران نگرفت / بي تو هر سال بهار آمد و رد شد اما / از درختم چه بگويم ؟ علفي جان نگرفت .
__________________
اگر باران بودم انقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاري به پايت مي گريستم اگر گل بودم شاخه اي از وجودم را تقديم وجود عزيزت ميکردم اگر عشق بودم اهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم ولي افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم.
Bookmarks