دروود،بنده هم عرض کردم که نه همه چیز را انکار می کنم،من یا چیزی را باید با چشمم بینیم(غیر مسلح)یا با خردم بتوانم اثباتش کنم،و یا با علم بشود اثباتش کرد،اگر هیچکدام از اینها ناکام بودند،پس انکارش می کنم..در مورد هوا گر چه با چشم غیر مسلح نمی توان دید ولی با چشم مسلح بسادگی قابل تمیز دادن می باشد اگر اینطور هست امواج الکترومغناطیس هم باید انکار بکنیم !در مورد حضور خدا دلایل بسیار زیادی برای وجود خدا عنوان شده است که انسان با اتکای به آنها به سادگی به مرحله یقین نائل می شود گر چه این دلای زیاد برخی را قانع نکرده است برای همین 2.5 درصد مذاهب Atheist هستند که برای خود دلایلی برای عقیده خود دارند
به این نکته هم اشاره کنم یقین به وجود خدا با بررسی Atheist بسیار سخت تر می شودهرچند بسیار مشتاق به این بحث می باشم،اما فکر کنم اگر در اینجا بحث را نکنیم نیک تر باشد،سپاسگزارم...تایید می شود..اعتقاد هم ارز یقین می باشد و یقین داشتن به چیزی که علم کامل به نداریم و توجیه دقیقی نداریم یک تقلید کورکورانه هست
آیا شما به این مسئله اطمینان دارید که این ارتباط با روح است ؟ببخشید،منظورتان را متوجه نشدم!ریپورت های زیادی در مورد این ارتباط آمده است که حضور شاهدان زیاد و سالم اثبات آن را تایید می کند ولی توان مشخص نمودن طرف دیگر ارتباط را ندارند
بله،می دانم،اما خوب منابع علمی معتبر در این زمینه نیافتم،اگر هو بوده،از توجیه این اتفاقات ناکام بوده است!!اگر کمی در مورد این ریپورت ها دقت کنید متوجه می شوید این اتفاق ها بطور ناگهانی و خارج انتظار فرد و مکانها ، شرایط و حالت جسمی روحی خاصی روی می دهد و این اتفاق یکبار و یا تعداد بسیار محدودی توسط فرد تجربه می شود
این تجربه می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد مخصوصا هنگامی که تکرار می شودمثلا چه مشکلاتی را؟تئوری های معتبر زیادی در این موضوع عرضه شده است که تقریبا می توان به نیمی از آنها دسترسی داشت که نیازهای امروز ما را پاسخگو هستندتنها تئوری؟خوب شما چند نمونه را بفرمایید تا ما هم بهره مند بشویم...حضور روح (بنا به اعتقاد عامه) توسط آئومتر و انرژیترون قابل تشخیص است همچنین بهره گیری از سیگنال های حیاتی مانند EEG ، ERG و بخصوص EMG کمک زیادی می کندببخشید،بیشتر توضیح بفرمایید در باره اینها که فرمودید،خیلی تخصصی بود:دیمطمئن باشید اگر با بحث کردن به نتیجه ای می رسیدم پژوهشگران متافیزیک می نشستند کنار هم با هم بحث می کردند و به تمامی نقاط تاریک دست می یافتندبالاخره با همین بحث ها من کلی چیز های جدید ید گرفته ام،به ویژه از شما دوست عزیز...یکی از قوی ترین توجیه های متافیزیک همین مسئله انرژی بسیار زیاد در جهان مادی استدوست عزیز،من به این متافیزیک هایی که تا بحال دیده ام باوری ندارم!البته شاید منظور شما چیزهای دیگری باشد که من هنوز نخوانده ام!تنها عاملی که باعث رشد و قوی تر شدن جسم مادی می شود همین روح هست که جسم را در بر گرفته است ولی ما آن را نمی بینیمچطور شما می توانید گفته خودتان را ثابت کنید؟چرا نمی بیننیم؟پیشتر فرمودید با دستگاههای خاص می شود ثبتش کرد...بیشتر اشکال من در عدم کنترل دو روح در یک کالبد توسط کالبد است بطوریکه روح حتی در مقابل هم قرار می گیرند و انرژی غیرقابل تصوری را به دنبال خواهد داشتشما دارید از ماده و محدودیت های آن بحث می کنید در صورتی که روح محدودیت ماده را ندارد (من هم در ابتدا درک مفهوم عدم محدودیت مادی بخصوص زمان بسیار دشوار بود)
توجیهی که برای این پدیده عنوان می شود تحت تئوری پدیده تاثیرپذیری می باشد
گرامی،بشتر توضیح بفرمایید لطفا...اصلا چرا همه می خواهند به روح یک حس فرا ماده القا کنند؟چرا یک بار هم نمی گوییم روح ماده هست اما با این خصوصیات!!!اگر زمان وجود نداشته باشد،آیا می توان با صرفه نظر از اینکه روح فرا مادی،وابسته به زمان نیست،قالب مادی به آن بدهیم؟من هم بر این باور هستم که جسم مادی توسط روح در بر گرفته می شود هر چند با هم رشد می کنند ولی روح همواره جسم را تحت فشار می گذارد و قدرتی فراتر از آن چیزی که شما فکرش را می کنید داردسعی دارم در فرصت ها بعدی این موضوع را بطور کامل شرح دهمسپاسگزار می شوم...این تبدیل دو طرفه انرژی و ماده به این سادگی که شما درباره اش صحبت می کنید صورت نمی گیرد (عمل ذوب و انجماد که نیست ) بشر توانسته تا کنون موادی خاصی را به انرژی تدیل کنیم نه هر ماده ای را حتی عمل Fusion را در شرایط پلاسماتیک بسیار دشوار و صد درصد غیر قابل کنترل صورت می گیرد در مورد تبدیل انرژی به ماده که اصلا حرفشو نزنببخشید منظورتون رو نفهمیدم..شاید نشه روح را لمس کرد ولی می توان انرژی آن را اندازه گرفتبیشتر توضیح بفرمایید..اگر احساس کردید که صحبت های من بیراه است من را مطلع کنید تا از ادامه آن خودداری کنمخواهش می کنم دوست عزیز،از صحبت هاتون بسیار بهره بردم...(شخص خودم رو می گم!!)این صحبت دوستان من را به یاد داستان مورمون می اندازد همه مشکل اصلی را می دانیم ولی از نزدیک شدن به آن واهمه داریمنه،من واهمه ام از مکان بحث است!!چون در اینچا امکان بحث کردن دینی نیست!!اما اگر سرپسرتان اجازه بفرمایند،بهتر ادامه خواهیم داد..بنده هم تصمیم دارم اشاره کوچکی به Life Review بکنمفقط به کمی زمان و تمرکز نیاز دارم که محتاطانه تر به شرح آن بپردازمچرا محطاطانه؟چرا صریح نمی فرمایید؟بالاخره این تاپیک در زمینه اطلاعات و مورد علاقه من هست و یادآوری روزهای شک ، تردید ، وحشت ، تناقض ، سردرگمی و کیاس گذشته من هستمن نمی فهمم،شک و تردید و وحشت و انها چرا؟مگر اثبات وجود یا نبود روح واهمه ای دارد؟برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید






پاسخ با نقل قول
Bookmarks