bahare (03-03-08)
bahare (03-03-08)
دلم می خواد بدونی دلم مث یه دریاس
به وسعت نگاهت ، عمیق و خیس و ژرفه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
دستم را با نخی بسته ام که یادم باشد فراموشت کرده ام
K A S R A (03-03-08)
|
|
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
حافظ
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Friends Will keep you Dry
bahare (04-03-08)
دو نوبت مرد عشرت ساز گردد
در دولت به رویش باز گردد
یکی آن شب که با گوهر فشانی
رباید مهر از گنجی که دانی
دستم را با نخی بسته ام که یادم باشد فراموشت کرده ام
یا رب ستدی سلطنت از همچو منی
دادی به مخنثی نه مردی نه زنی
از گردش روزگار معلومم شد
نزد تو چه دف زنی چه شمشیر زنی
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
کی میدونه این شعری که فرستادم از کیه و مربوط به چه واقعه ای و خطاب به کیه؟
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
Administrator
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم
گل بدامن میفشاند اشک خونینم هنوز
دستم را با نخی بسته ام که یادم باشد فراموشت کرده ام
K A S R A (05-03-08)
|
|
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت ...برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
حافظ
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Friends Will keep you Dry
bahare (05-03-08)
تا چشم به هم زدیم دیدیم ، موهای سیه سپید گشته
این حنجره گشته بی صدا و دل از همه نا امید گشته
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
دستم را با نخی بسته ام که یادم باشد فراموشت کرده ام
6 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 6 میهمان)
Bookmarks