*MoJtAbA* (28-01-14), pedram_khan (28-01-14), sirYahya (09-04-14)
اگر نمي خواهي بر تيره بختي من گواهي دهي
خواهش دارم روبه روي من نمان ، عبور كن
كوچه را طي كن و در انتهاي كوچه محو شو
همان گونه كه آدم هاي خوشبخت محو مي شوند
احمد رضا احمدی
*MoJtAbA* (28-01-14), pedram_khan (28-01-14), sirYahya (09-04-14)
پیری دیدم به خانه خماری / گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
گفتا می خور که همچو ما بسیاری/ رفتند خبر باز نیامد باری
خیام نیشابوری
گیرم
تمام فصلها تابستان
و تمام روزها پنجشنبه
و تو هم در گرما گرم ظهر
از خیابان سنگتراشان
نفس نفس
بلوک به بلوک آمدی
و هی خیره شدی
به پلاک سنگی نشانیام
چه فایده
من که گم شدهام
پشت سنگچینهای ابدی
و نمیتوانم
کنار خستگیات بنشینم
دلم میخواهد همین حالا
همین لحظه که بغض کردهام
میان چشمانم مینشستی
و میگفتم چه دیر کردی
و های های از ذوق گریه میکردم.
"هوشنگ رئوف"
در این در گه که گهگه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نئی آگهبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
از ستاره ها دورتر نمی روم
تو همین جا منتظر باش
به گنجشک ها گفته ام
هوای دلتنگی ات را داشته باشند
تا من برگردم
جایی میان همین ستاره ها
چمشه ای ست
پوشیده از علف های نقره ای
مگر تو نمی خواستی زیر نور ماه بنشینی
و درخت ها و گربه ها و شیروانی های نقره ای را
- تماشا کنی؟
ماه،
از آب همین چشمه نوشیده است
که این همه مهتابی ست
کنار پنجره منتظرم باش!
"حافظ موسوی"
خورشید را می دزدم
فقط برای تو!
می گذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم!
آخ ... فردا!
راستی چرا فردا نمی شود؟
این شب چقدر طول کشیده
چرا آفتاب نمی شود؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟
"شل سیلور استاین"
|
عشق مي شوم
باران مي شوم
و در خود مي بارم
خورشيد مي شوم
و در خود مي تابم
سبزه مي شوم
و در خود مي رويم
باد مي شوم
و در خود مي وزم
خاک مي شوم
و در خود فرو مي افتم
شب مي شوم
و بر خود سايه مي افکنم
عشق مي شوم
و در خود بر تنهايي خود
مي گريم
بيژن جلالي
دو نیمه غایب
دیر است نیامده ای
تا ، شاید آمده باشی
آمده باشی
و این میز و صندلی ها رابا خود به خانه ببری
و روبروی کسی بنشینی که حرف های تو را و تو را خوب می فهمد
اما تو
هرگز او و حرفهای او را نمی دانی
و این
همان داستان همیشگی است
منوچهر آتشی
اگر شیری اگر ببری اگر مور
سر انجامت بود جا در ته گور
تنت در گور گردد سفره گستر
به گردش موش و مار و عقرب و مور
باباطاهر
تاثیرِ پروانه ایِ حضور تو در شب هام
همین شمعی ست که دارم می سوزد
همین عمری ست که دارم از دست می رود
همین بوی گل
که دارم مست می کند
من از حضور تو در شب هام
پروانه ام
کامران رسول زاده
*MoJtAbA* (10-02-14), mohsen7077 (09-02-14), sirYahya (09-04-14)
2 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 2 میهمان)
Bookmarks