ياد بگذشته به دل ماند و دريغ
نيست ياري که مرا ياد کند
ديده ام خيره به ره ماند و نداد
نامه اي تا دل من شاد کند
خود ندانم چه خطايي کردم
که ز من رشته الفت بگسست
در دلش جايي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست

شعر از یاد رفته از فروغ فرخزاد برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید