تمام قلبمان فرياد ميكرد
تو را تا بيكران ها ياد ميكرد
درون سينه ام غوغاي غم بود
نبايد كس دل من شاد ميكرد؟
گلويم خشك بود و ساكت و سرد
سكوتم هر نفس بيداد ميكرد
چنان دل در شكايت بود از هجر
كه شب با مرگ هم ميعاد ميكرد
ز پشت تپه هاي خيس از اشك
دو چشمم طعنه بر فرهاد ميكرد
تو را گم كرده بودم در سياهي
دو دستم تكيه اي بر باد ميكرد
و اكنون هيچ هيچم مرده ام من
ببين قلبم چرا فرياد ميكرد
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Bookmarks