از برکه
به دریا بزن!
تنهاییات بزرگ شده است مرد
( رضا کاظمی )
Printable View
از برکه
به دریا بزن!
تنهاییات بزرگ شده است مرد
( رضا کاظمی )
زخمی کهنهام
سایهی رنجی پایان یافته
دوستت دارم
و به لمس سرانگشتانت
بر سایهی این زخم دلخوشم.
از: شمس لنگرودی
شب، ماه، دریا
و ماهیگیری تنها؛ بیتور و بیقلاب!
آغوشت را باز کن دریا
خودت را میخواهم اینبار .
"رضا کاظمی"
تنهایی چیزهای زیادی به آدم می آموزد !اما ...تو نرو !بگذار من نادان بمانم ... " ناظم حکمت "
گفته بودم زيباتر
از تمام ستارگاني هستي
که سينماي جهان کشف کرده است
حالا هزار سال نوري
دور شدهاي از من
و هزار بار زيباتر
عباس صفاري
دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز ،او
ما را ...
فردا؟
قیصر امین پور
نيروي جاذبه
شاعران را سر به زير كرده است
بر خلاف منجّمها كه هنوز سر به هوايند
تمام سيبها افتادهاند
و نيوتن، پشت وانت
سيبزميني ميفروشد
آهاي، آقاي تلسكوپ!
گشتم نبود، نگرد نيست!
اکبر اکسیر
فرقی نمی کند باران ببارد یا نه
فرقی نمی کند چشمان تو چه رنگ باشد
به خانه می رسم یا نه
مهم نیست!
من کلاهی ندارم که از سر بردارم
یا دندانی نمانده ست تا لبخندی بسازم
من و تو خاطرات درختان یک کوچه ایم ...
"کیکاووس یاکیده"
بگذار تو را دوست بدارم
زیرا که تو هم
به این دوست داشتن احتیاج داری
ایلهان برک
سرخی لبانت
نایاب ترین ماهی اقیانوس
و من کو سه ای
که بوی خون را خوب می شنود.
(شهریار شفیعی)