مشــــــــــــــــــاعره

[Niloofar.g]

دست از طلب ندارم تا کام من براید . . . یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید

[Labyrinth]

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال *** به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق [ حافظ ]

برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[Saeed-Milan]

قوت شاعره‌ي من سحر از فرط ملال***متنفر شده از بنده گريزان ميرفت
رحمان لايموت چو آن پادشاه را***ديد آن چنان کز او عمل الخير لايفوت

[AMD>INTEL]

تورا در آینه دیدند جمال طروت خویش بیان کنند که چه بودست ناشکیبا را

[Labyrinth]

ای پادشــه خـوبــان داد از غم تـنهـــایی *** دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد *** کز دست بخواهد شــد پایاب شـکـیـبـایـی

[ حافظ ]

[AMD>INTEL]

یاران چو به هم رسید و دیدار کنین
شاید که ز دوست یاد بسیار کنید
چون باده ی خوشگوار نوشید به هم
نوبت چو به من رسد نگونسار کنید

[Saeed-Milan]

دادگرا تو را فلک جرعه کش پياله باد***دشمن دل سياه تو غرقه به خون چو لاله باد

[Labyrinth]

در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز *** چه توان كرد سعي من و دل باطل بود

برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[™Ali]

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر

گفتما غلطی خواجه دراین عهد وفا نیست ...

[Saeed-Milan]

تو نيک و بد خود هم از خود بپرس***چرا بايدت ديگري محتسب
سراي مدرسه و بحث علم و طاق و رواق***چه سود چون دل دانا و چشم بينا نيست