يارب اين شهر چه شهري است ***** كه صد يوسف دل به كلافي بفروشند و خريداري نيست.
رو مسخره گى پيشه كن و مطربى آموز *** تا حق خود از مهتر و كهتر بستانى
يارب اين شهر چه شهري است ***** كه صد يوسف دل به كلافي بفروشند و خريداري نيست.
|
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره
سيب را از باغچه ي همسايه دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تورفتي هنوز
سالها هست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان
غرق اين پندارم
كه چرا خانه ي كوچك ما سيب نداشت؟؟؟؟؟
تا بـال و پـرم بـود ز دامـم نرهـاندی
امروز رهاندی که مرا بال و پری نیست
Olesius (05-01-10)
تا مرد سخن نگفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
reza76622201 (05-01-10)
دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
آخرین ویرایش توسط reza76622201 در تاریخ 05-01-10 انجام شده است
H A M I D (06-01-10)
در اين درگه كه گه گه كه كه و كه كه شود ناگه
به امروزت مشو غره، كه از فردا نئى آگه
reza76622201 (06-01-10)
هواي خانه چه دلگير مي شود گاهي
از اين زمانه دلم سير مي شود گاهي
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
آخرین ویرایش توسط reza76622201 در تاریخ 06-01-10 انجام شده است
H A M I D (07-01-10)
|
يك چند به كودكى به استاد شديم
يك چند به استادى خود شاد شديم
پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد
از خاك بر آمديم و بر باد شديم
[خيام]
reza76622201 (07-01-10)
من که باورم نميشه بردن اسم تو از ياد
آخه رسم عاشقي رو دستاي تو ياد من داد
(خواتننده محمد جهانبخش)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks