لباسِ خوابِ توام ، بپوش مـرا
بگيـركـارِ لبـم را، بدوش مـرا
براي خاطر من،گناه كن امشب
خيال كن كه شرابم بدوش مرا
وقتي كه دل مرا بـه تنـگ آوردي
رفتي و براي سينـه سنگ آوردي
ديشب كه نيامدي به خوابم گفتم
يك خوابتراز مرا به چنگ آوردي
پـريد و رفت محـو ابرهـا شد
مـواجـه با جمـال كبـريـا شد
بغـل وا كـرد آغوشش بگيـرد
كه شاعرناگهان ازخواب پاشد
Bookmarks