با وجود اینکه قیمتها در بسیاری از بازارها نزولی شده است، اما هنوز به اندازهای نیست که خریداران انتظار دارند. غالباً ما این را به حساب فروشندگان سودجو و گران فروش میگذاریم اما واقعاً چه اتفاقی می افتد و چرا کاهش قیمتها با نرخ ارز هم خوانی ندارد؟
با افزایش قیمتها، از وارد کننده گرفته تا فروشنده به کسب درآمد بالاتر امیدوار میشوند و عقب نشینی از آن برای آنها دشوار است، به همین دلیل تن به کاهش قیمتها نمیدهند. هم زمان انتظار تورمی و تجربههای پیشین باعث میشود که از نگاه همه، کاهش نرخ ارز موقت باشد؛ بنابراین آنها فکر میکنند دوباره نرخ ارز بالا میرود.
چسبندگی قیمت چیست و چطور به وجود می آید؟
در حالت معمول باید عرضه و تقاضا قیمتها را بالا و پایین کند اما در بازار کامپیوتر و حتی بسیاری دیگر از حوزهها چون گوشی موبایل و سایر کالاهای الکترونیکی، عملاً چنین نیست. اقتصاددانها از این پدیده بهعنوان «چسبندگی قیمت» (Nominal rigidity) یاد میکنند که مقابل «روان بودن قیمت ها» قرار میگیرد. به زبانی ساده این نظریه بیان میکند پس از تغییر شرایط (نظیر کاهش نرخ ارز)، کالاها تمایلی به کاهش قیمت ندارند. در واقع چسبندگی قیمت باعث میشود قیمتها نتوانند در پاسخ به تحولات بازار تغییر کنند.
از عوامل مؤثر در چسبندگی بازار میتوان به قراردادها و توافقها اشاره کرد. واردکننده، توزیعکننده و فروشنده همه تصمیم میگیرند برای یک دوره مشخص یک کالا را با یک قیمت مشخص مبادله کنند که در نتیجه آن، دیگر تغییراتی چون کاهش نرخ ارز تأثیر خاصی بر قیمتها نمیگذارد.
برای نمونه واردکننده یا توزیعکننده، بار جدید خود را با تأثیر پذیری از افزایش قیمت ناشی از شوک وارد بازار میکند که کل بازار و موجودی همان کالا را تحت تأثیر قرار میدهد و تمامی بازاریان قیمت همان کالا را بالا میبرند. در این حالت چسبندگی قیمتی رخ میدهد و حتی اگر شوکی هم در بخش پولی ایجاد شود (نظیر کاهش نرخ ارز)، دیگر نمیتوان قیمت را تعدیل کرد. همچنین قرار دادهای بلند مدت موجه میشود تا فرا رسیدن سر رسید آنها امکان کاهش قیمتها وجود نداشته باشد.
مطمئناً عوامل مهم دیگری چون تورم در این مسئله تأثیر گذار هستند که خارج از بحث ما است.
اولین عامل مؤثر در کاهش نیافتن قیمتها، عدم وجود هماهنگی است. اگر هماهنگی میان فروشندگان، توزیع کنندگان و وارد کنندگان متعدد وجود داشته باشد، آنها میتوانند ضمن دست یابی به هدف مورد انتظار خود (نظیر کسب سود)، قیمتها را هم تعدیل کنند. اما اگر یکی از آنها به تنهایی قیمتها را کاهش دهد، ممکن است برای مثال از فروش یک کالا 10 دلار به دست بیاورد، در حالی که بنگاه دیگری با فروش همان کالا 30 دلار به جیب می زند! در این حالت کاهش قیمت منجر به رکود بیشتر میشود که به وضوح به نفع آنها نیست.
افزایش قیمت، افزایش متقاضی را نیز به دنبال دارد و با کاهش قیمت، خریدار واقعی به امید کاهش بیشتر قیمتها، خرید خود را به تعویق میاندازد. این پدیده به ضرر فروشندگان است، به همین دلیل به آسانی به کاهش قیمتها تن نمیدهند.
دومین عامل تأثیر گذار در چسبندگی قیمت کالاهای کامپیوتر و گوشی موبایل، رفتار مصرف کنندگان است. تجربیات خریداران در طول سالهای اخیر (به ویژه از سال 1390 به بعد) باعث بروز این ترس شده است که قیمتها از این هم فراتر میروند. در نتیجه این تجربیات در اوج گرانیها به جای کاهش تقاضا، شاهد شدت گرفتن آن هستیم. در واقع مردم با درسهایی که از گذشته گرفتهاند، برای خرید کالاهای گران شده هجوم میبرند!
مصرف کنندگان ایرانی به جای هماهنگی با سایر مصرف کنندگان و همراهی با آنها برای دست نگه داشتن در خرید، با انگیزههایی چون احتمال برخورداری از منفعت یا تهیه یک کالا پیش از نایاب و گرانتر شدن، خود دست به خرید میزنند که بر شدت تأثیر شوکها میافزاید.
بیاعتمادی ما ایرانیان نسبت بهقدرت خرید خودمان و تجربههای تلخ از افزایش برگشتناپذیر قیمتها باعث شده چسبندگی قیمتها تداوم یابد و حتی رو به بالا باشد که درنتیجه آن با عبور از یک شوک نه تنها قیمتها کاهش نمییابند، بلکه بیشتر هم میشوند.
در چنین فضایی است که وقتی کالایی با گرانی مواجه میشود، به طرز باورنکردنی شاهد هجوم مردم برای خرید آن هستیم. این مطلب یک نگاه غیر تخصصی به پدیده چسبندگی قیمت و به زبان ساده بود. مطمئناً از نگاه علم اقتصاد این پدیده بسیار پیچیده تر و متاثر از عوامل بیشتری است.
نظر خود را اضافه کنید.
برای ارسال نظر وارد شوید
ارسال نظر بدون عضویت در سایت