پاسخ 1 و 2
1.بسیاری از جوانان دهه 60 و جدیدا دهه 70 بیکار هستند.
2.این جوان خودش هیچ تقصیری نداره
3.این میشه که مدیران حقوق 25 میلیون میگیرند و جوان 30 ساله با حقوق 500 هزار تومنی هم راضی هست..
4.عرضه نداره بره پیش رئیس اون شخص یا حراست یا بازرسی یک حرفی بزنه... ..
درباره ی بیکاری جوونها دو تا مساله ی بزرگ هست که تا حل نشه، پیشرفت در اشتغال واقعی هم خواب و خیاله مگر از راه بازی با آمار و اعداد که ما در اون حرفه ای هستیم :
یکی اینکه ایجاد شغل نیاز به برقراری شرایط سیاسی مساعد در داخل و در مناسبات با خارج هست.
چین و مالزی و اندونزی و سنگاپور و ... رو بعنوان یک الگوی موفق مثال می زنم. اگر قرار بود هر روز شعار مرگ بر این و اون بدن و برای خودشون هزینه بتراشن نه اینهمه سرمایه گذار غربی و شرقی کارخانه و کارگاه در اونجا دایر می کردند و نه امکان فروش این حجم سرسام آور محصولات رو به سایر کشورها بدست می آوردند
پس ایجاد شغل نیازمند عقلانیت در سیاست هست. خب در شرایطی که ما از 18 آذر 58 تا به امروز داریم حمله به سفارتهای خارجی رو تمرین می کنیم توقع عقلانیت در سیاست معنی نداره. پس توقع اشتغال میلیونی دیگه خیلی مضحکه
دوم میشه اینجوری نگاه کرد که توی فرهنگ ما ایرانیها اغلب بچه ها رو تی تیش مامانی بار می آوریم. سالهای اخیر بدتر هم شده
کجای دنیا غیر از ما رو سراغ دارین که مسوولیت تامین هزینه ی دانشگاه ، همسریابی برای تک تک فرزندان ، هزینه ی ازدواج ، پیدا کردن شغل برای فرزندان ، تهیه ی خانه برای فرزندان ، بزرگ کردن نوه ها ، و ... بر گرده ی پدر و مادر بدبخت و پیر باشه؟
همچین بچه ی پاستوریزه ای عمرا جز پشت میز نشینی و بقول شما لایک زدن اینستاگرام مگه توقع دیگه ای هم ازش میشه داشت؟
همیشه میگم بدبخت پدر و مادرها که تا ساعت آخر عمر دغدغه پشت دغدغه برای بچه و نوه رو باید داشته باشن و اکثرا هم بخاطر همین دغدغه ها دچار سکته و سنکوب میشن. یک نگاهی به اطرافتون بکنین !
پاسخ 3
دزدی و دریافتی غیرقانونی رو کاری ندارم اما دریافتی بالای مدیران در همه جای دنیا وجود داره بخصوص در بخشهای مالی
برای مثال در حالیکه بعد از بحران اقتصادی 2008 بسیاری از مردم آمریکا و انگلیس به زمین سرد خوردند و حتی در اوج فلاکت تا مدتها امکان برداشت اصل پولشون رو هم از بانکها نداشتند مدیران بانکیشون علنا درآمدها و پاداشهای میلیون دلاری می گرفتند بخاطر تلاش در جهت سودآور کردن بنگاه
مشکل ما از جایی ناشی میشه که بخش خصوصی در ایران معنا و مفهومی نداره. در چنین شرایطی هم سودآوری تبدیل به اولویت اول نخواهد بود. همه باید به آب باریکه ای که منشأ اش درآمدهای یامفت نفتی هست اکتفا کنن
درحالیکه بنگاههای اقتصادی غربی چون اصل اولشون سودآوری هست حتی اگه برادرت هم باعث کاهش سودآوری شده باشه عذرش رو خواسته و اخراجش میکنی اما اینجا چون سودآوری اولویت نیست صد تا پسرخاله و دختر عمه هم که دستشون رو بیجا توی اداره و بنگاه اقتصادی بند کرده باشی و همینها مانع بهره وری و سوددهیت شده باشند هیچکس ککش نمی گزه ! برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
پاسخ 4
با استناد به همین پاراگراف بالایی، اگر از طرف بخوای پیش پسر عموش شکایت ببری چه حاصلی داره؟!
بنابر مشاهدات و تجربیات طولانیم عرض میکنم رابطه بازی و رفیق بازی توی ادارات و سازمانهای ما نهادینه و بلکه اونقدر رسمی و طبیعی هست که شکایت از این اون بیشتر تف سربالا محسوب میشه
Bookmarks