یه کشیش انگلیسی وختی که مُرد روی سنگ قبرش مطلب بسیار جالب و قابل توجهی نوشته بودند (به وصیت خودش )
این مطلب بارها و بارها در جاهای مختلف به عناوین مختلف تکرار شده و تغییراتی کرده اما اصل داستان همونه .
به نظرم بی ربط به این مسئله نیست .
در کودکی به این فکر می کردم که باید دنیا را تغییر دهم و بسازم. کمی که بزرگ تر شدم فهمیدم که دنیا را نمی توان عوض کرد. در جوانی تصمیم گرفتم که کشورم را بسازم و متحول کنم اما بعد از مدتها فهمیدم که از پس این کار برنمی آیم. بعدها تصمیم گرفتم که شهرم را بسازم و به مدینه فاضله مبدل سازم اما بعد از مدت ها فهمیدم که این کار هم نشدنی است.تصمیم گرفتم تمام توجهم را به خانواده ام معطوف کنم که بی نقص و کامل و درست باشد، اما …..و اینک در آستانه مرگ هستم فهمیدم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم !!
به نظرم اینکه بخوایم دیگران رو قضاوت یا اصلاح کنیم کاملا بیهوده ست .
اگر دنبال تغییر هستیم باید از خودمون شروع کنیم وبس .






پاسخ با نقل قول
Bookmarks