در دیاری که مردانش در آن عصا از کور می زدند
من از خوشباوری آنجا محبت جست و جو کردم
توانا بود هر كه دارا بود
ز ثروت دل پير برنا بـود
در دیاری که مردانش در آن عصا از کور می زدند
من از خوشباوری آنجا محبت جست و جو کردم
مصلحت ديد من ان است که ياران همه کار
بگذارند خم طره ياري گـــــــــــــــــــــــي رند
ديدي اي دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه کرد
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما
|
سلام شهریار، چرا چن تا آیدی ساختی؟؟؟ خوب با همون اصلیه بیا
الا یا ایها الساقی ....
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
اين آيدي مال شهريار نيست...!مال يه بنده خداي ديگست...!!
-------------------------------------------------------------------------
اي ياد تو مونس روانـــم
جز نام تو نيست بر زبانم
بله
مستحضر هستم
ملک اين مزرعه داني که ثباتي ندهد
آتشي از جگر جام در املاک انداز
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks