مشــــــــــــــــــاعره

[™Ali]

دوباره نمی خوام چشای خیسمو کسی ببینه

یه عمره حالو روز من همینه

کسی به پای گریه هام نمیشینه .....

مهدي مي بينم كه شعرهاي محسن يگانه رو ميزاري برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

===============

بيا تا گل بر افشانيم و مي در ساغر اندازيم

فلك را بشكافيم و طرح نو در اندازيم


برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[Labyrinth]

مهدي مي بينم كه شعرهاي محسن يگانه رو ميزاري برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

===============

هميشه فاصله بوده بين دستاي من و تو

با همين تلخي گذشته شب و روزاي من و تو


برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

شما باید با ( ب ) میگفتید نه با ( ه )

---------------------------------------------------------------

و ندا آمد: لب بسته بپر
مرغي رفت، تنها بود، پر شد جام شگفت

و ندا آمد: بر تو گوارا باد، تنهايي تنها باد!

دستم در كوه سحر « او » مي چيد، « او » مي چيد

و ندا آمد: و هجومي از خورشيد

از صخره شدم بال. در هر گام، دنيايي تنهاتر، زيباتر

و ندا آمد: بالاتر، بالاتر!

آوازي از ره دور: جنگل ها مي خوانند؟

و ندا آمد: خلوت ها مي آيند

و شياري ز هراس

و ندا آمد، پرده ز هم وا بايد، درها هم

و ندا آمد: پرها هم

برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[™Ali]

تصحيح شد! پست شما رو نديدم :دي

[N0m@d]

مرو راهی که پایت را ببندند

مکن کاری که هشیاران بخندند

(پروین)

[™Ali]

دیر سالی است در این خانه که ویران تر باد

دست من گوشه ی دامان تو را کم دارد

برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[N0m@d]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

********************************
به وقت صبح قیامت که سر زخاک بر آرم

به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

.
.
.

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان

مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم


سعدی

[™Ali]

من از بینوایان نیم روی زرد

غم بی نوایان رخم زرد کرد


سعدی؟! برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

[2K T O R]

دیریست کان سرود خدایی را
درگوش من به مهر نمیخوانی
دانم که باز تشنه خون هستی
اما.... بس است این هممه قربانی
فرخ زاد

[N0m@d]

یوسف نام نهادند و به گرگت دادند

مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من

پروین

[2K T O R]

می بهشت ننوشم زجام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
سعدی