پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحهشرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش
حسین منزوی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
گاه آن کس که درین دیر مکان میخواهد
یک گنهکار فراریست امان میخواهد
گاه آن کس که به رفتن چمدان میبندد
رفتنی نیست، دو چشم نگران میخواهد
قصهی دست من و موی تو هم طولانیست
وصف آن بیشتر از عمر زمان میخواهد
عاشقی بار کمی نیست کمر میشکند
خودکشی کار کمی نیست توان میخواهد
چشم من گاه در آیینه تو را میبیند
هر که هر چیز که گم کرده همان میخواهد
این که هر کار کنم باز کمت دارم را
عقل پنهان شده و قلب عیان میخواهد
بر سر عهد گران هستم و تنها ماندم
کار سختیست ولی قلب چنان میخواهد
آرش شهیرپور
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست ، مرا مشغله ای نیست
دیری ست که از خانه خرابان جهانم
برسقف فروریخته ام چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو ، آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
بگذشته ام از خویش... ولی از تو گذشتن
مرزی ست که مشکل تر از آن مرحله ای نیست
سرگشته ترین کشتی دریای زمانم
می کوچم و در رهگذرم اسکله ای نیست
من سلسله جنبان سر عاشق خویشم
بر زندگی ام سایه ای از سلسله ای نیست
یخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزیزان و مرا قافله ای نیست
" بهمن رافعی "
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
.
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
.
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
.
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
.
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
.
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
.
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
.
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
.
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
.
ها به کجا میکشیام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیام!
محمدعلی بهمنی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
پس این ها همه اسمش زندگی است:
دلتنگی ها، دل خموشی ها، ثانیه ها، دقیقه ها
حتی اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد
ما زنده ایم، چون بیداریم
ما زنده ایم، چون می خوابیم
و رستگار و سعادتمندیم،
زیرا هنوز بر گستره ویرانه های وجودمان پانشینی
برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم
خوشبختیم، زیرا هنوز صبح هامان آذین ملکوتی بانگ خروس هاست
سرو ها مبلغین بی منت سر سبزی اند
و شقایق ها پیام آوران آیه های سرخ عطر و آتش
برگچه های پیاز ترانه های طراوتند
و فکر کن!
واقعا فکر کن که چه هولنک می شد اگر از میان آواها
بانگ خروس را بر می داشتند
و همین طور ریگ ها
و ماه
و منظومه ها
ما نیز باید دوست بداریم ... آری باید
زیرا دوست داشتن، خالِ بالِ روحِ ماست.
"حسین پناهی"
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار گج
این مثل باشد که تا گردون رود دیوار کج گر ز غفلت خشت اول را نهد معمار کج
پایه کاخ حیات ما کج از بنیاد بود صحن کج شد بام کج شد در کج و دیوار کج
چرخ با ما کجرو زانروست کاندر ملک ما مردمان راست باشند اندک و بسیار کج
راست ناید کار ما تا هستمان خرچنگ وار راه کج، کردار کج، گفتار کج، پندار کج
رشته کج باید که تا زین کارگاه آید قماش هست دست کارگر اینجا کج و افزار کج
قبله مسجد کج و نتوان شدن سوی کنشت زانکه آنجا نیز زاهد را بود زنار کج
نیست یحثی بر جوانان گر کله کج می نهند سالخورده شیخ بر سر می نهد دستار کج
بلبلی در باغ این می گفت و می نالید زار گل به گلبن رسته کج، بر شاخه گل خار کج
منزل مقصود اگر خواهی براه راست رو کی رسد باری به منزل چونکه باشد بار کج
آفرید ایزد قلم را راست؛ بینش از چه رو می گذارد شاعرش بر صفحه طومار کج؟
اثر میرزا تقی خان بینش
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
بوسه هايم ابري مي شوند
و پشت سرت
آسمان ، آسمان فرو مي ريزند
و مثل پرستويي
کنار پنجره ي اتاقت مي خوابند و
سراغت را مي گيرند
هر جا که بوي تو باشد
همان جا فرو مي ريزند
بوسه هايم نيز مثل خودم
نه مادر دارند ، نه وطن
و نه کسي که غمخوارشان باشد
بوسه هايم تکه ابري بي مرزند
و گردباد سبز عشق
که يکسر سراغ تو را مي گيرند
اگر شبي زمستاني و يخبندان
صدايي از پشت در خانه ات شنيدي
بدان بوسه هاي من است
که دارد در خانه ات را مي کوبد
لطيف هلمت
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست
هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!
عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!
دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست
نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد
شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست
تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست
بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر،
بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست
تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست
"فریدون مشیری"
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
کمی با من بنشین
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق، تجدید نظر کنیم
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست
تا کجاها مرز غم های من
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه ای از عشق
به توافق برسیم ...
"نزار قبانی"
پاسخ: زیباترین شعرهای نو (شعرهای کوتاه)
یک دل سیر گناه می خواهم
ونوازش سیلی های سرخ باد را
روی گونه های تر وحشت زد ه ام!
نه !
حالا برای با خدا بودن
کمی دیر شده است!
امشب نه سجاده می خواهم
نه تسیبیح مادر بزرگ را.
این روز ها ساده گناه می کنم
مثال گرده های به دندان گرفته شده بی گناه،
همراه بادها.
شاید به تو نرسیدن...!
نه، تقصیر عشق تو هم نبود
اما عشق تو تقصیر سادگیم!
حالا برای با تو بودن
خیلی دیر شده است!
من حالا، نه شعر می خواهم
نه حسرت درخشش چشمانت را.
اینه ها را به من باز گردان!
زیبا دلخواه