با يار به گلزار شدم رهگذري
بر گل نظري فكندم از بي خبري
دلدار به من گفت كه شرمت بادا !
رخسار من اينجا و تو برگل مينگري
(مولوي)
(شعر قبلي هم از رهي معيري بود)
با يار به گلزار شدم رهگذري
بر گل نظري فكندم از بي خبري
دلدار به من گفت كه شرمت بادا !
رخسار من اينجا و تو برگل مينگري
(مولوي)
(شعر قبلي هم از رهي معيري بود)
فراق را به فراق تو مبتلا سازمچنانکه خون چکد ازدیدگان فراق
ashkan.h (25-09-10)
4 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 4 میهمان)
Bookmarks