زیباترین شعرهای نو (شعرهای کوتاه)

[AMD>INTEL]

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد،
لال می شوی ...!
"ژان دلابرویه"

[AMD>INTEL]

به تو اندیشیدن سکوت من است
عزیزترین، طولانی ترین و طوفانی ترین سکوت
تو درونم هستی، همیشه
همچون قلبی که ندیده ام
همچون قلبی که به درد می آورد
همچون زخمی که زندگی می بخشد.

"روبر دسنوس"

[AMD>INTEL]

زخمی اگر بر قلب بنشیند،

تو، نه می توانی زخم را از قلبت واکنی،

نه می توانی قلبت را دور بیاندازی!

"زخم" تکه ای از "قلبِ" توست،

زخم

و قلبت

یکی هستند!

"محمود دولت آبادی"

[AMD>INTEL]

همین که می آیی

تنم خو می گیرد با عطرت

لب هایت مُهر سکوت لب‌هایم می شوند

و من افطار می کنم

روزه ی نبودنت را

با همین عاشقانه های ساده

و ماهَ م عسل می شود!


"یاشار عبدالملکی"

[AMD>INTEL]

با من حرف بزن
مثل یک پیراهن نارنجی با روز
مثل وقتی که ابر
صرف شستن یک سنگ می کند .
مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود
با من حرف بزن
مثل یک بازی در وسط تابستان
و به چیزی فکر نکن
می دانم
زمین گرد است
و جاذبه
در پای درختان سیب بیش تر است
زنده یاد رضا بروسان

[AMD>INTEL]

روشنای زندگی‌ام
نسیم من
فانوس‌ام
بیانیه باغ‌های من‌
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج‌
جایی به من بده
چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت‌
و آنگاه فراموشم کن‌

نزار قبانی

[AMD>INTEL]

ماندن

امان از این ماندن

که به پای خیلی ها نماند

که به تن خیلی ها نرفت

ماندن یعنی بوسه های هرروزه

یعنی :تو نباشی؛

من دستم به زندگی نمی رود!


عادل دانتیسم

[AMD>INTEL]

دروغ

گاهی باید دروغ را راست پنداشت
و گاهی راست را دروغ
بی فریب خوردن ، زندگی سخت است...
فروغ فرخزاد

[AMD>INTEL]

با اشک هایمان
تهمت به جاودانگی درد می زدیم
با دردهایمان
بهتان به عشق
بیگانگی
رسالت ما بود

نصرت رحمانی

[AMD>INTEL]

ای کاش پیش از اینکه
کسی را کاملا از دست دهیم
می توانستیم
تمام عشق مان را
بر او فریاد بزنیم

جمال ثریا