با اشک هایمان
تهمت به جاودانگی درد می زدیم
با دردهایمان
بهتان به عشق
بیگانگی
رسالت ما بود
نصرت رحمانی
Printable View
با اشک هایمان
تهمت به جاودانگی درد می زدیم
با دردهایمان
بهتان به عشق
بیگانگی
رسالت ما بود
نصرت رحمانی
ای کاش پیش از اینکه
کسی را کاملا از دست دهیم
می توانستیم
تمام عشق مان را
بر او فریاد بزنیم
جمال ثریا
بودن من
با من نیست
و از من نیست
بودن من جایی
آن سوتر است
جای همه ی بودن ها
که شعله یمن و ما
در آن خاموش می شود
بیژن جلالی
ما باید شعبده باز شویم
آستین بالا بزنیم
خودمان خرگوش از کلاه
عشق از خنجر بیافرینیم!!
مهدیه لطیفی
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است.
"مهدی اخوان ثالث"
از غم نیاموزی چرا ای دلربا ، رسم وفا ؟
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند .
من و تیر چراغ برق ..
دردمان یکی است ..
شب که می شود ،
سرمان تاریک .. دلمان پر نور ..
صبح که می شود ،
سرمان سنگین ..
دلمان خاموش ..
کیکاووس یاکیده
ماجراهای احساسی
خطرناک تر از جنگ هستند
در نبرد
آدم یک بار بیش تر کشته نمی شود
ولى در عشق
چندین بار
اریک امانویل اشمیت
و اگر فکر میکنی
برایِ عشق حدی نیست
اشتباه کرده ای
که عشق را
مرزها میسازند و
مرزها را عشق
هنوز ندیدهام
عاشقی را آزاد و
آزادی را عاشق
نیکى فیروزکوهی
گفت
از دست من کاری بر نمی آید
کاش گفته بود
از دلم
"عباس کیارستمی"
-----------
اکنون کجاست؟
چه می کند؟
کسی که فراموشش کرده ام.
" عباس کیارستمی "