مردی را زنی بود و در کار عشق وی نیک رفته بود و آن زن را سپیدی در چشم رفته بود و مرد از فرط محبت از آن عیب بی خبر بود .
تا روزی که عشق وی روی در نقصان نهاد . گفت : این سفیدی در چشم تو کی پدید آمد ؟
زن گفت : آنگه که کمال عشق تو را نقصان آمد !

( میبدی ، کشف الاسرار)