سود من از عاشقی اینک چه بود؟
سوی چشمانه مرا این گریه ها از من ربود
چشم من از بهر تو ای یار من
من تو را با دیده ی دل بایدت دیدن نمود.
سود من از عاشقی اینک چه بود؟
سوی چشمانه مرا این گریه ها از من ربود
چشم من از بهر تو ای یار من
من تو را با دیده ی دل بایدت دیدن نمود.
من نه آبشارم که هردم سر به زیر آرم
من آن کوهم که دست آسمان در دست خویش دارم/
من نه آن ساقه ی خم گشته ی ژولیده ی یاسم
من همان سرو بلندم،لانه ها در قلب خویش دارم/
من نه آن جوی ضعیف کوچه هایم
آن خروشان بحر مواجم،بسی ناگفته ها در کام خویش دارم...
(اشکان)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks