Emperatour (16-04-08)
حرفای تو یه دروغه، که دلم رو میشکنه
اما قلب من می گه، که از تو دل نمی کنه
نم نم بارون آبی ، توی کوچه میزنه
توی خلوت دلم ، پرنده پر نمیزنه
گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه
دروغه، دروغه، دروغه........
خسته شدم طاقت غم ندارم
عاشقیو باید یادت بیارم
دروغ نگو مال منی همیشه
حرفات دیگه باور من نمیشه
برو ولی اینو باید بدونی
هیشکی دیگه عاشق تو نمیشه
گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه
دروغه، دروغه، دروغه........
فکر نکن با رفتنت ، من همیشه بی قرارم
من برای با تو بودن، حرف تازه ای ندارم
بین ما دیگه عزیزم راه برگشتی نمونده
حالا من از تو و عشقت یه عالم فاصله دارم
گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه
دروغه، دروغه، دروغه.....
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
Emperatour (16-04-08)
وقتی نفس تو سینه
با عطر تو میشینه
معنای زنده بودن
برای من همینه
قطره قطره چکیدن
از گرمای نگاهت
لحظه لحظه منتظر
بیا که نشستم چشم براهت
وقتی نیستی
دنیا برام زندونه
قلب عاشق
بی تو شده دیوونه
میخونه
نذار کسی تو قلبت
جای منو بگیره
آروم آروم عشق من
در یاد تو بمیره
بیا با من یکی باش
به رسم عاشق بودن
دوست دارم رو یکبار
فریاد بزن عشق من
وقتی نیستی
دنیا برام زندونه
قلب عاشق
بی تو شده دیوونه
میخونه
وقتی نیستی
دنیا برام زندونه
قلب عاشق
بی تو شده دیوونه
میخونه
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
انتظار، انتظار
انتظار، انتظار
رسيدي و ديدي و چيدي
خنديدي تا من روشن باشم
چه گفتي و گفتي و رفتي
نشنيدي كه باش تا من باشم
از سر بچه گي تا ته پيري انتظار
از اوج موج بازي تا سرازيري، انتظار
بنويس با چشمهاي خيس
غربت جاي انتظار نيست، انتظار
رفتي و رفتي كه رفتي بر باد
رفتي و نرفته عطرت، از ياد
اين طفل عاشق بد جوري مي خواد
انتظار به سر بياد
انتظار، انتظار، انتظار
شمردم و مردم و مردم
روزايي كه بي تو گم كردم
شبهايي كه كشتم و كشتم
جز پيش تو كجا برگردم
سهم ما از بهار
ابر گريه دار، انتظار
انتظار ...
جاده بي سوار
ايستگاه قطار، انتظار
انتظار ...
بنويس با چشمهاي خيس
غربت جاي انتظار نيست، انتظار
رفتي و رفتي كه رفتي بر باد
رفتي و نرفته عطرت، از ياد
اين طفل عاشق بد جوري مي خواد
انتظار به سر بياد
بنويس با چشمهاي خيس، بنويس
غربت جاي انتظار نيست، انتظار
رفتي و رفتي كه رفتي بر باد
رفتي و نرفته عطرت، از ياد
اين طفل عاشق بد جوري مي خواد
انتظار به سر بياد
انتظار، انتظار
انتظار، انتظار
انتظار، انتظار
انتظار، انتظار
انتظار، انتظار ...
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
ستاره کور
نا توان گذشته ام زکوچه ها
نیمه جان رسیده ام به نیمه راه
چون کلاغ خسته ای در این غروب
می برم به آشیان خود پناه
در گریز از این زما بی گذشت
در فغان ،از این ملال بی زوال،
رانده از بهشت عشق وآرزو،
مانده ام همه غم وهمه خیال.
سر نهاده چون اسیر خسته جان،
در کمند روزگار بد سرشت.
رو نهفته چون ستارگان کور،
در غبار کهکشان سر نوشت.
میروم زدیده ها نهان شوم.
میروم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو میکشد
یا تو را دوباره مهربان کنم.
این زمان نشسته بی تو با خدا
ان که با تو بود و با خدا نبود.
میکند هوای گریه های تلخ،
ان که خنده از لبش جدا نبود.
بی تو من کجا روم؟ کجا روم؟
هستی من از تو مانده یادگار،
من به پای خود به دامت آمدم،
من مگر زدست خود کنم فرار!
تا لبم دگر نفس نمیرسد،
ناله ام به گوش کس نمیرسد،
می رسی به کام دل که بشنوی:
ناله ای ازین قفس نمیرسد...!
leili1 (16-04-08)
|
قومي زپي مذهب و دين ميسوزند
قومي زبراي حور عين ميسوزند
من شاهد و مي دارم و باغي چو بهشت
ويشان همه در حسرت اين ميسوزند
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
آن شنيدم که عاشقي جانباز
وعـظ گفتي بهخطـه شيراز
ناگهـان روستائيـي نـادان
خالي از نور ديده و دل و جان
ناتراشيده هيـکل و ناراست
همچو غولي از آن ميان برخاست
گفت اي مقتـداي اهل سخــن
غـم کارم بخـور که امشب مـن
خـرکي داشتم چگونه خري
خري آراسته بههر هنري
يک دم آوردم آن سبک رفتار
بـهتفرج ميانه بازار
ناگهانش زمن بدزديدند
زين جماعت بپرس اگر ديدند
پير گفتا بدو کهاي خرجو
بنشين يک زمان و هيچ مگـو
پس ندا کرد سوي مجلسيان
که اندرين طايفه ز پير و جوان
هرکه با عشق در نياميــزد
زين ميانه بهپاي برخيزد
ابلهـي همچو خــر کريهلقا
زود برجست از خـري برپـا
پير گفتش توئي که در ياري
دل نبستي بهعشـق؟ گفت آري
بانگ برداشت گفت اي خـردار
هان خرت يافتـم بيار افسار
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
بهشهـوت، قرب تن با تن ضرور است
ميان عشق وشهوت راه دور است
--------
بهعالم هر کجا درد و غمي بود
بههم کردند و عشقش نام کردند
آخرین ویرایش توسط M A H R A D در تاریخ 17-04-08 انجام شده است علت: Merged
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
K A S R A (22-04-08)
دیوونه ی نگات شدم
عاشق خندهات شدم
شونه برای گریه هات
من خاک زیر پات شدم
تو اون فرشته ی خدا که اومدی از قصه ها
اون که از اولین نگاه عشقو با من کرد اشنا
نه نگو نمی شه بمون واسه همیشه
نه نگو نمی شه بمون واسه همیشه
نگوکه شاید باید جدا شیم
نگونمی شه من وتو ما شیم
نگوکه شایدقسمت همین بود که باسکوت شب اشنا شیم
نگوشکستی عهدی که بستی
به اون خدایی که می پرستی نگو تنها گل بهارم
فقط تو بودی فقط تو هستی
نه نگو نمی شه بمون واسه همیشه
نه نگو نمی شه بمون واسه همیشه
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
K A S R A (22-04-08)
Ordibehesht is coming too...
نشسته رنگ جدایی به صفحه ی دل من
شکسته شاخه ی امید و خانه خاموش است
تنیده تار سیه عنکبوت نومیدی
فشرده پنجه و با روح من در آغوش است
The hue of separation painting my heart
the branch of hope broken and home is dark
the spider of hopelessness weaving the black web
my soul is entangled with the spider web
سال ها رفته ست کز هر آرزو خالی است آغوشم
نغمه پرداز جمال و عشق بوده ام آه
حالیا خاموش خاموش
یاد از خاطر فراموشم
Long since my bosom is void of any wish
alas! I was the enchanter of the song of beauty and love
now I am full of silence, a forgotten memory
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
هزار خواهش و آياهزار پرسش و اماهزار چون و هزاران چراي بي زيراهزار بود و نبودهزار شايد و بايدهزار باد و مبادهزار کار نکردههزار کاش و اگرهزار بار نبردههزار بوک و مگرهزار بار هميشههزار بار هنوز ... مگر تو اي همه هرگزمگر تو اي همه هيچمگر تو نقطه پايانبر اين هزار خط ناتمام بگذاريمگر تو اي دم آخرسنگ تمام بگذاريدراين ميانه تو
آخرین ویرایش توسط arven_andomil در تاریخ 30-04-08 انجام شده است
شجاعت می خواهد
وفادار احساسی باشی
که میدانی
شکست می دهد
روزی نفس های دلت را...
M A H R A D (11-05-08), sirYahya (28-03-14)
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks