میگن تو ورودی قزوین نوشتن: با شورت آهنی وارد شوید!! تو خروجیش نوشتن: آهن قراضه خریداریم!!!
یه روز یه رشتیه بود............................هنوزم هست:هرهرهرهر!!!!
ترکه یه هزاری ور میداره بره عرق بخره و تو راه کمیته رو می بینه , یهو هول میشه و هزاری رو میندازه تو جوب!!!!!!!!!!
از ترکه میپرسن: زنتو چقدر مهر کردی؟! میگه: والله مهر رویادم نمیاد ولی آبان و آذر زیاد کردم!!!
به ترکه میگن اسمت چیه؟ میگه اسمم حمزه است ولی بچه ها به من میگن شیش کوچولو!!!!
به ترکه میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش!!!
یه عربه پاهاش پرانتزی بوده، بهش میگن چرا این جوریه؟ میگه حتماً موضوع مهمی بینشه !!!!
بچه گربه از مامانش می پرسه : مامان بابای من کیه ؟ مامان : نمی دونم . من سرم تو آشغالا بود!!!!
به ترکه میگن چی شد که زن گرفتی؟ میگه راستش ما دیدیم تو زندگی هیچی نشدیم، گفتیم لااقل داماد بشیم!!!!!!!!!!!
مورچه داشتـه دونه میبرد ازش میپرسند دونه را از کجا اوردی میگه حمید .....!!!!








پاسخ با نقل قول
Bookmarks